شفی
شفی maddesi sözlük listesi
شفی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ فا ] (ع اِ) اندک، چنانچه مرد را
هنگام مرگ، و ماه را گاه محاق و آفتاب را به
وقت غروب گویند: مابقی منه الا شفیً؛ یعنی
کم. (منتهی الارب). و رجوع به شَفا شود.
هنگام مرگ، و ماه را گاه محاق و آفتاب را به
وقت غروب گویند: مابقی منه الا شفیً؛ یعنی
کم. (منتهی الارب). و رجوع به شَفا شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ فا ] (ع مص) نزدیک شدن آفتاب
به غروب. || برآمدن ماه نو. || نمایان
شدن شخص. (منتهی الارب). و رجوع به شَفا
شود.
به غروب. || برآمدن ماه نو. || نمایان
شدن شخص. (منتهی الارب). و رجوع به شَفا
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ / شَ ] (از ع، اِ) ممال شفا.
(یادداشت مؤلف):
باد خلقش دمیده عطر حسب
نحل مهرش نهاده شهد شفی.ابوالفرج رونی.
از آن سبب که عسل را حلاوت لب توست
خدای عزوجل در عسل نهاد شفی.
ادیب صابر.
هر دمی یعقوب وار ...
(یادداشت مؤلف):
باد خلقش دمیده عطر حسب
نحل مهرش نهاده شهد شفی.ابوالفرج رونی.
از آن سبب که عسل را حلاوت لب توست
خدای عزوجل در عسل نهاد شفی.
ادیب صابر.
هر دمی یعقوب وار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ فی ی ] (ع ص نسبی) منسوب به
شفة. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی
الارب). لبی. (ناظم الاطباء). و رجوع به
شفوی و شفهی و شفهیة شود.
شفة. (از اقرب الموارد) (آنندراج) (منتهی
الارب). لبی. (ناظم الاطباء). و رجوع به
شفوی و شفهی و شفهیة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شُ فی ی / شِ فی ی ] (ع اِ) جِ شَفا.
(ناظم الاطباء). رجوع به شفا شود.
(ناظم الاطباء). رجوع به شفا شود.