Salihi - صالحی
Salihi - صالحی maddesi sözlük listesi
صالحی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) دهی از دهستان بکش
بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون
۱۳۰۰۰گزی جنوب خاور فهلیان جلگه،
گرمسیر مالاریائی، سکنه ۸۸ تن. آب آن از
چشمه، محصول آنجا غلات، تریاک، نخود
شغل اهالی زراعت. راه فرعی. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ...
بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون
۱۳۰۰۰گزی جنوب خاور فهلیان جلگه،
گرمسیر مالاریائی، سکنه ۸۸ تن. آب آن از
چشمه، محصول آنجا غلات، تریاک، نخود
شغل اهالی زراعت. راه فرعی. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) در تذکره ها بی نام و نسب
است و این مطلع بوی منتسب:
اگر میرم ز غم امشب نگویم حال زار خود
تو را از صبر می خواهم که سازم شرمسار خود.
(صبح گلشن ص ۲۴۴).
است و این مطلع بوی منتسب:
اگر میرم ز غم امشب نگویم حال زار خود
تو را از صبر می خواهم که سازم شرمسار خود.
(صبح گلشن ص ۲۴۴).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابراهیم بن عبدالعزیز،
مکنی به ابواسحاق و از اولاد صالح
صاحب المصلی و به طلب [ علم ] و صلاح
معروف بود. جماعتی از وی روایت کنند.
صالحی در جمادی الاولی به سال ۲۵۴ ...
مکنی به ابواسحاق و از اولاد صالح
صاحب المصلی و به طلب [ علم ] و صلاح
معروف بود. جماعتی از وی روایت کنند.
صالحی در جمادی الاولی به سال ۲۵۴ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) ابراهیم بن عبداللََّه بن
صالح صالحی، مکنی به ابواسحاق. وی از
ابوسعید عبدالعزیزبن سعیدالاشیح کوفی و
هارون بن حاتم کوفی و جز ایشان روایت کند
و از وی ابوبکر محمدبن محمد باغندی و
ابوعبداللََّه محمدبن مخلد عطار و هم ...
صالح صالحی، مکنی به ابواسحاق. وی از
ابوسعید عبدالعزیزبن سعیدالاشیح کوفی و
هارون بن حاتم کوفی و جز ایشان روایت کند
و از وی ابوبکر محمدبن محمد باغندی و
ابوعبداللََّه محمدبن مخلد عطار و هم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) احمدبن قاسم بن
طاهربن اسماعیل بن صالح بن علی بن
عبداللََّه بن عباس بن عبدالمطلب هاشمی
صالحی، مکنی به ابوجعفر. از وی ابواحمد
عبدالواحدبن المهتدی باللََّه و جماعتی از
زیدیان روایت کنند، و ایشان را صالحیة
گویند. و ...
طاهربن اسماعیل بن صالح بن علی بن
عبداللََّه بن عباس بن عبدالمطلب هاشمی
صالحی، مکنی به ابوجعفر. از وی ابواحمد
عبدالواحدبن المهتدی باللََّه و جماعتی از
زیدیان روایت کنند، و ایشان را صالحیة
گویند. و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) عثمان بن علی بن
احمدبن محمد صالحی، معروف به ابن الصالح
و مکنی به ابوعبداللََّه، معلمی بود سدیدالمراتب
در شرقی بغداد. از ابوخطاب بن بطر و
ابوعبداللََّه بن طلحه و جز ایشان روایت کند.
(الانساب سمعانی ورق ...
احمدبن محمد صالحی، معروف به ابن الصالح
و مکنی به ابوعبداللََّه، معلمی بود سدیدالمراتب
در شرقی بغداد. از ابوخطاب بن بطر و
ابوعبداللََّه بن طلحه و جز ایشان روایت کند.
(الانساب سمعانی ورق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) محمدبن جعفربن
سلیمان بن علی بن صالح صالحی، مکنی به
ابوالفرج. وی از مردم بغداد و به جد خود
صالح صاحب المصلی نسبت داشت. از ابوبکر
محمدبن محمد باغندی و هیثم بن خلف دوری
و عبداللََّه بن ...
سلیمان بن علی بن صالح صالحی، مکنی به
ابوالفرج. وی از مردم بغداد و به جد خود
صالح صاحب المصلی نسبت داشت. از ابوبکر
محمدبن محمد باغندی و هیثم بن خلف دوری
و عبداللََّه بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ ] (اِخ) محمد میرک. مؤلف
مجمع الخواص آرد: از مردم مشهد و شخصی
معروف و مشهور است. در دارالانشاء شاه
مرحوم سرآمد اقران و سلیقهٔ بسیار خوب
دارد و این ابیات از او است:
درد دل گفتم تغافل ...
مجمع الخواص آرد: از مردم مشهد و شخصی
معروف و مشهور است. در دارالانشاء شاه
مرحوم سرآمد اقران و سلیقهٔ بسیار خوب
دارد و این ابیات از او است:
درد دل گفتم تغافل ...
Sıradaki maddeler