teş - تش
teş - تش maddesi sözlük listesi
تش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِ) آتش را گویند که عربان نار
خوانند. (برهان). آتش. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
از آن پس نبد زندگانیش خوش
ز تیمار زد بر دل خویش تش.فردوسی.
ز رستم دل نامور گشت خوش
نزد نیز ...
خوانند. (برهان). آتش. (فرهنگ رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج) (ناظم الاطباء):
از آن پس نبد زندگانیش خوش
ز تیمار زد بر دل خویش تش.فردوسی.
ز رستم دل نامور گشت خوش
نزد نیز ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ ] (اِ) عطش و تشنگی را گویند.
(برهان) (ناظم الاطباء). تشنگی. (جهانگیری) (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). دکتر معین
در حاشیهٔ برهان آرد: بمعنی تشنه. اوستا،
ترشنه
، تشنگی. پهلوی، تیشن
. هندی
باستان، ترشنا
. ارمنی، ترشامیم
، پژمرده
شدن. ...
(برهان) (ناظم الاطباء). تشنگی. (جهانگیری) (رشیدی) (انجمن آرا) (آنندراج). دکتر معین
در حاشیهٔ برهان آرد: بمعنی تشنه. اوستا،
ترشنه
، تشنگی. پهلوی، تیشن
. هندی
باستان، ترشنا
. ارمنی، ترشامیم
، پژمرده
شدن. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ ] (اِ) حرارت و اضطرابی باشد که
بسبب غم و اندوه عظیم در دل کسی پدید آید.
(برهان) (از فرهنگ رشیدی) (فرهنگ
جهانگیری) (از ناظم الاطباء). قلق و
اضطرابی که از غم در دل پدید آید. (انجمن
آرا) (آنندراج): ...
بسبب غم و اندوه عظیم در دل کسی پدید آید.
(برهان) (از فرهنگ رشیدی) (فرهنگ
جهانگیری) (از ناظم الاطباء). قلق و
اضطرابی که از غم در دل پدید آید. (انجمن
آرا) (آنندراج): ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (اِخ) دهی است از بخش مرکزی
شهرستان رشت که در ۱۱ هزارگزی شمال
رشت و ۴ هزارگزی شمال خاور پیر بازار
واقع است و ۵۳۴ تن سکنه دارد آب آن از
تش رود سفید رود و محصول آنجا ...
شهرستان رشت که در ۱۱ هزارگزی شمال
رشت و ۴ هزارگزی شمال خاور پیر بازار
واقع است و ۵۳۴ تن سکنه دارد آب آن از
تش رود سفید رود و محصول آنجا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ ] (اِخ)
رودی است که از پیرنه
سرچشمه میگیرد. و سه ره
را مشروب
میسازد و وارد دریای مدیترانه میشود و ۸۲
هزار گز درازا دارد.
رودی است که از پیرنه
سرچشمه میگیرد. و سه ره
را مشروب
میسازد و وارد دریای مدیترانه میشود و ۸۲
هزار گز درازا دارد.