Tâvus - طاوس
Tâvus - طاوس maddesi sözlük listesi
طاوس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (معرب، اِ) طاووس.
پرنده ای است معروف و آن را ابوالحسن، و
<۵۳۰۶۴۱۰۱۵۲۷۶۰۱>... ابوالوشی و صرّاخ، و فلیسا، نیز نامند.
پرنده ای است از پرندگان بلاد عجم، تصغیر
آن طویس است بعد از حذف زیادات. ج،
اطواس، و طواویس. (منتهی الارب)
(آنندراج). کمال ...
پرنده ای است معروف و آن را ابوالحسن، و
<۵۳۰۶۴۱۰۱۵۲۷۶۰۱>... ابوالوشی و صرّاخ، و فلیسا، نیز نامند.
پرنده ای است از پرندگان بلاد عجم، تصغیر
آن طویس است بعد از حذف زیادات. ج،
اطواس، و طواویس. (منتهی الارب)
(آنندراج). کمال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) موضعی است در نواحی
بحر فارس، که غُلاّب حضرمی مالک آنجا
بود، از طریق دریا لشکری بدان جای گسیل
کرد، چون خلیفهٔ وقت (عمربن الخطاب)
اجازهٔ چنین امری بدو نداده بود، بر او خشم
گرفت. و او ...
بحر فارس، که غُلاّب حضرمی مالک آنجا
بود، از طریق دریا لشکری بدان جای گسیل
کرد، چون خلیفهٔ وقت (عمربن الخطاب)
اجازهٔ چنین امری بدو نداده بود، بر او خشم
گرفت. و او ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) نام جد ابوحنیفه نعمان بن
ثابت بن طاوس بن هرمزدبن ملک بن شیبان
است. نام طاوس به روایتی مرزبان بود
علمدار مرتضی علی رضی اللََّه عنه و
امیرالمؤمنین علی کرم اللََّه وجهه در حق او
دعا کرد بارک ...
ثابت بن طاوس بن هرمزدبن ملک بن شیبان
است. نام طاوس به روایتی مرزبان بود
علمدار مرتضی علی رضی اللََّه عنه و
امیرالمؤمنین علی کرم اللََّه وجهه در حق او
دعا کرد بارک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) نام مادر المستنجد باللََّه
ابوالمظفر یوسف بن المقتفی. از خلفای
عبیدیان (فاطمیان) زنی گرجی بوده است.
رجوع به تاریخ الخلفا ص ۲۹۳ شود.
ابوالمظفر یوسف بن المقتفی. از خلفای
عبیدیان (فاطمیان) زنی گرجی بوده است.
رجوع به تاریخ الخلفا ص ۲۹۳ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) معاصر عمربن عبدالعزیز
که در ده کلمه به عمربن عبدالعزیز موعظه
کرده است. رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز
ص ۱۲۶ شود.
که در ده کلمه به عمربن عبدالعزیز موعظه
کرده است. رجوع به سیرة عمربن عبدالعزیز
ص ۱۲۶ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ)نام زوجهٔ اصفهانی
فتحعلیشاه قاجار که وی تخت طاوس دوم را
بنام وی ساخته است.
فتحعلیشاه قاجار که وی تخت طاوس دوم را
بنام وی ساخته است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ)یکی از سرداران
عظیم الشأن دورهٔ تیموری، که بر امیرتیمور
یاغی شد، و در سال ۷۹۷ هـ . ق. به امر و فرمان
آن صاحبقران بقتل رسید. (حبیب السیر ج ۲
ص ۱۵۰).
عظیم الشأن دورهٔ تیموری، که بر امیرتیمور
یاغی شد، و در سال ۷۹۷ هـ . ق. به امر و فرمان
آن صاحبقران بقتل رسید. (حبیب السیر ج ۲
ص ۱۵۰).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) دهی از بخش میان کنگی
شهرستان زابل. در ده هزارگزی شمال باختری
ده دوست محمد و سه هزارگزی خاوری راه
مالرو برج میرگل به ده دوست محمد. جلگه و
گرم و معتدل. با ۱۵۰ تن سکنه. ...
شهرستان زابل. در ده هزارگزی شمال باختری
ده دوست محمد و سه هزارگزی خاوری راه
مالرو برج میرگل به ده دوست محمد. جلگه و
گرم و معتدل. با ۱۵۰ تن سکنه. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وو ] (اِخ) ابن مکحول. حمداللََّه
مستوفی او را از صحابه شمرده است. رجوع
به تاریخ گزیده ص ۲۳۱ شود.
مستوفی او را از صحابه شمرده است. رجوع
به تاریخ گزیده ص ۲۳۱ شود.
Tâvus - طاوس diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler