laş - لاش
laş - لاش maddesi sözlük listesi
لاش Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) لش. لاشه. مردار. جیفه. در ترکی
تن مرده را گویند. (غیاث):
گر شما جز که علی را بخریدید بدو
نه عجب زانکه نداند خر بد لاش از ماش.
ناصرخسرو.
بدین زمین که تو بینی ملوک طبعانند
که ملک روی زمین پیششان نیرزد ...
تن مرده را گویند. (غیاث):
گر شما جز که علی را بخریدید بدو
نه عجب زانکه نداند خر بد لاش از ماش.
ناصرخسرو.
بدین زمین که تو بینی ملوک طبعانند
که ملک روی زمین پیششان نیرزد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) ده کوچکی است از دهستان
طیبی سرحدی. بخش کهگیلویه شهرستان
بهبهان واقع در ۷ هزارگزی خاوری قلعه
رئیسی مرکز دهستان. دارای ۵۰ تن سکنه
است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).
طیبی سرحدی. بخش کهگیلویه شهرستان
بهبهان واقع در ۷ هزارگزی خاوری قلعه
رئیسی مرکز دهستان. دارای ۵۰ تن سکنه
است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) در مشرق جوین. (افغانستان).
|| قلعهٔ سپیدکوه یا سپیددز که معروف است
به لاش. (تاریخ سیستان ص ۴۰۴ و ۴۰۶).
|| قلعهٔ سپیدکوه یا سپیددز که معروف است
به لاش. (تاریخ سیستان ص ۴۰۴ و ۴۰۶).