اسپند
اسپند maddesi sözlük listesi
اسپند Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ پَ ] (اِ) دانه ای باشد که بجهت
چشم زخم در آتش ریزند. (برهان). حرمل.
(تاج العروس) (تحفهٔ حکیم مؤمن). حرمل
احمر. حرمل عامی. حرملة. اسفند. سپند.
سِبَنْج و گیاه آن دانه، رَضرضه است. (بحر
الجواهر):
ای سپندی منشین ...
چشم زخم در آتش ریزند. (برهان). حرمل.
(تاج العروس) (تحفهٔ حکیم مؤمن). حرمل
احمر. حرمل عامی. حرملة. اسفند. سپند.
سِبَنْج و گیاه آن دانه، رَضرضه است. (بحر
الجواهر):
ای سپندی منشین ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ پَ ] (اِخ) رودخانه ای است که به
بحر خزر ریزد و محل صید ماهی باشد.
(جغرافیای طبیعی کیهان ص ۱۶).
بحر خزر ریزد و محل صید ماهی باشد.
(جغرافیای طبیعی کیهان ص ۱۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ پَ ] (اِخ) (میرزا...) یا (امیر...) ابن
قرایوسف. وی بعد از فوت پدر قلعهٔ بایزید را
در حوالی رود ارس که نفایس بیشمار و
ذخیره های بسیار قرایوسف بدانجا بود،
بتصرف درآورد و بعضی از مردم خود را در
آنجا مضبوط ...
قرایوسف. وی بعد از فوت پدر قلعهٔ بایزید را
در حوالی رود ارس که نفایس بیشمار و
ذخیره های بسیار قرایوسف بدانجا بود،
بتصرف درآورد و بعضی از مردم خود را در
آنجا مضبوط ...