فاژ
فاژ maddesi sözlük listesi
فاژ Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) خمیازه. دهن دره. آسا. (یادداشت بخط
مؤلف):
خواب اگر عبهر کند پس از چه معنی غنچه را
فاژ می آید، مگر خاصیت عبهر گرفت؟
امیرخسرو دهلوی.
بعضی گویند دهان باز کردن در خواب است.
(برهان). فاژه. پاسک. باسک. (یادداشت
بخط مؤلف).
مؤلف):
خواب اگر عبهر کند پس از چه معنی غنچه را
فاژ می آید، مگر خاصیت عبهر گرفت؟
امیرخسرو دهلوی.
بعضی گویند دهان باز کردن در خواب است.
(برهان). فاژه. پاسک. باسک. (یادداشت
بخط مؤلف).