شفت
شفت maddesi sözlük listesi
شفت Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ / شِ ] (ص) خم و کج و ناراست
و ناهموار. (ناظم الاطباء) (از برهان). چیز کج
و ناهموار. (آنندراج) (انجمن آرا). || مرد
نادان و ابله، و در آذربایجان بدین معنی به فتح
استعمال ...
و ناهموار. (ناظم الاطباء) (از برهان). چیز کج
و ناهموار. (آنندراج) (انجمن آرا). || مرد
نادان و ابله، و در آذربایجان بدین معنی به فتح
استعمال ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شِ ] (اِمص) تراوش خون و ریم و
زرداب از زخم. (از برهان) (از فرهنگ
جهانگیری) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از
انجمن آرا).
زرداب از زخم. (از برهان) (از فرهنگ
جهانگیری) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از
انجمن آرا).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ فَ ] (ع اِ) لب. (غیاث اللغات).
لب مردم و شفة یکی، و اصل آن شفوة یا شفهة
و مصغر آن شُفَیهَة و جمع آن شِفاء و شَفَوات
است. (آنندراج). و رجوع به شفة شود.
لب مردم و شفة یکی، و اصل آن شفوة یا شفهة
و مصغر آن شُفَیهَة و جمع آن شِفاء و شَفَوات
است. (آنندراج). و رجوع به شفة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (ص) فربه و سمین و لحمی و
گنده و ستبر و ضخیم. (از برهان) (ناظم
الاطباء). فربه و گنده. (از فرهنگ
جهانگیری). || کم بها و ارزان. (برهان)
(ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری). چیز
کم بها. ...
گنده و ستبر و ضخیم. (از برهان) (ناظم
الاطباء). فربه و گنده. (از فرهنگ
جهانگیری). || کم بها و ارزان. (برهان)
(ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری). چیز
کم بها. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) نام قریه ای از گیلان که در
آنجا ظروف مانند کاسه و حقه و مرتبان کاشی
نیک سازند. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از
فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (از انجمن
آرا). قصبهٔ مرکز دهستان شفت واقع در
نه هزارگزی جنوب ...
آنجا ظروف مانند کاسه و حقه و مرتبان کاشی
نیک سازند. (ناظم الاطباء) (از برهان) (از
فرهنگ جهانگیری) (آنندراج) (از انجمن
آرا). قصبهٔ مرکز دهستان شفت واقع در
نه هزارگزی جنوب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شَ ] (اِخ) نام یکی از دهستان های
چهارگانهٔ بخش مرکزی شهرستان فومن.
مرکز آن قصبهٔ شفت است که روزهای
دوشنبه بازار عمومی دارد. قسمت جنوب
دهستان کوهستانی و قسمت شمال آن جلگه
و مستور از جنگل. از ۴۷ ...
چهارگانهٔ بخش مرکزی شهرستان فومن.
مرکز آن قصبهٔ شفت است که روزهای
دوشنبه بازار عمومی دارد. قسمت جنوب
دهستان کوهستانی و قسمت شمال آن جلگه
و مستور از جنگل. از ۴۷ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(شَ) (ص .) 1 - ستبر، ناهموار. 2 - در اصطلاح گیاه شناسی میوة گوشتدار مانند: هلو،
شفتالو، زردآلو.
شفتالو، زردآلو.