Akabe - عقبة
Akabe - عقبة maddesi sözlük listesi
عقبة Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
bloke; bölme; çaparız; engel; hail; ket; köstek; mâni; mânia
Arapça - Türkçe sözlük
عَقَبَة
1. bloke
Anlamı: el konulmuş
2. köstek
Anlamı: engel
3. çaparız
Anlamı: karışık olan
4. bölme
Anlamı: büyük bir yeri küçük kısımlara ayıran ince duvar veya tahta
5. engel
Anlamı: bir şeyin gerçekleşmesini önleyen sebep
6. hail
Anlamı: engel
7. mânia
Anlamı: bir şeyin yapılmasını engelleyen şey
8. ket
Anlamı: engel
9. mâni
Anlamı: bir şeyin yapılmasını engelleyen şey
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ بَ ] (ع اِ) برگ سبز که پس برگ
خشک برآید. || نوعی از جامه های نگارین
هودج. (منتهی الارب) عِقْبة. رجوع به عِقبة
شود.
خشک برآید. || نوعی از جامه های نگارین
هودج. (منتهی الارب) عِقْبة. رجوع به عِقبة
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ قَ بَ ] (ع اِ) واحد عَقَب. (از اقرب
الموارد). پی که از آن زه سازند و ریسمان
تابند. ج، عَقَب. (منتهی الارب). و رجوع به
عَقَب شود. || جای دشوار برآمدن بر ...
الموارد). پی که از آن زه سازند و ریسمان
تابند. ج، عَقَب. (منتهی الارب). و رجوع به
عَقَب شود. || جای دشوار برآمدن بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ قَ بَ ] (اِخ) پز منی. (منتهی الارب).
عقبه ای است بین منی و مکه و فاصلهٔ آن تا
مکه در حدود دو میل است. در آنجا مسجدی
است که از آن رمی جمرهٔ عقبه میشود. در
سال یازدهم بعثت، ...
عقبه ای است بین منی و مکه و فاصلهٔ آن تا
مکه در حدود دو میل است. در آنجا مسجدی
است که از آن رمی جمرهٔ عقبه میشود. در
سال یازدهم بعثت، ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ قَ بَ ] (اِخ) نام چند ناحیه است، از
آن جمله محله ای است در ماوراء نهر عیسی
نزدیک دجلهٔ بغداد. (از معجم البلدان).
- عقبةالرکاب؛ عقبه ای است در نزدیکی
نهاوند. و وجه تسمیهٔ ...
آن جمله محله ای است در ماوراء نهر عیسی
نزدیک دجلهٔ بغداد. (از معجم البلدان).
- عقبةالرکاب؛ عقبه ای است در نزدیکی
نهاوند. و وجه تسمیهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عَ قَ بَ ] (اِخ) خلیج باریکی است در
شمال بحر احمر و جنوب شرقی شبه جزیرهٔ
سینا، که در انتهای آن یعنی شمالی ترین نقطهٔ
آن بندر کوچک عقبه قرار دارد و آن امروز
جزو کشور هاشمی اردن است. (فرهنگ
فارسی ...
شمال بحر احمر و جنوب شرقی شبه جزیرهٔ
سینا، که در انتهای آن یعنی شمالی ترین نقطهٔ
آن بندر کوچک عقبه قرار دارد و آن امروز
جزو کشور هاشمی اردن است. (فرهنگ
فارسی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عِ بَ ] (ع اِ) جامه های نگارین هودج.
(منتهی الارب). عَقَبة. و رجوع به عقبة شود.
|| در ماه یک مرتبه کردن کاری را، گویند
مایفعل ذلک إلا عقبة؛ یعنی هر ماه یک بار آن
کار ...
(منتهی الارب). عَقَبة. و رجوع به عقبة شود.
|| در ماه یک مرتبه کردن کاری را، گویند
مایفعل ذلک إلا عقبة؛ یعنی هر ماه یک بار آن
کار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (ع اِ) نوبت: تمّت عقبتک.
|| بدل: أخذت من اسیری عقبة. || شب و
روز، بدان جهت که همدیگر را تعاقب
می کنند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
ج، عُقَب. ...
|| بدل: أخذت من اسیری عقبة. || شب و
روز، بدان جهت که همدیگر را تعاقب
می کنند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
ج، عُقَب. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) جدی است جاهلی و
فرزندان او بطنی از هلال بن عامر از عدنانیه را
تشکیل میدهند. و طائفه ای از آنان در اصفون
و اسنا، در صعید مصر میزیستند. (از الاعلام
زرکلی به نقل از نهایةالارب ...
فرزندان او بطنی از هلال بن عامر از عدنانیه را
تشکیل میدهند. و طائفه ای از آنان در اصفون
و اسنا، در صعید مصر میزیستند. (از الاعلام
زرکلی به نقل از نهایةالارب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن ابان بن ذکوان بن
امیةبن عبدشمس، مکنی به ابوالولید و مشهور
به ابن ابی مُعَیط. از پیشروان قریش در
جاهلیت. در آغاز ظهور اسلام، مسلمانان را
آزار بسیار رساند و در غزوهٔ بدر بدست
مسلمین اسیر ...
امیةبن عبدشمس، مکنی به ابوالولید و مشهور
به ابن ابی مُعَیط. از پیشروان قریش در
جاهلیت. در آغاز ظهور اسلام، مسلمانان را
آزار بسیار رساند و در غزوهٔ بدر بدست
مسلمین اسیر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن ابی الصهباء باهلی.
تابعی است. رجوع به ابوخریم شود.
تابعی است. رجوع به ابوخریم شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن ابی معیط. صحابی.
رجوع به ابووهب (عقبةبن...) شود.
رجوع به ابووهب (عقبةبن...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن حارث بن عامر.
صحابی است. رجوع به ابوسروعة شود.
صحابی است. رجوع به ابوسروعة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن حجاج سلولی. امیر و
از اشراف بنی سلول بود. به سال ۱۱۶ یا ۱۱۷
هـ . ق. از جانب عبیداللََّه بن حجاب امیر مصر
در عهد هشام بن عبدالملک، به ولایت اندلس ...
از اشراف بنی سلول بود. به سال ۱۱۶ یا ۱۱۷
هـ . ق. از جانب عبیداللََّه بن حجاب امیر مصر
در عهد هشام بن عبدالملک، به ولایت اندلس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن حرام، جدی است
جاهلی از جذام از قحطانیة. فرزندان او در
روزگار ابن خلدون (۷۳۲ -۸۰۸ هـ . ق.) در
بلاد کرک میزیستند و حفاظت راه مابین مصر
و مدینهٔ منوره را تا ...
جاهلی از جذام از قحطانیة. فرزندان او در
روزگار ابن خلدون (۷۳۲ -۸۰۸ هـ . ق.) در
بلاد کرک میزیستند و حفاظت راه مابین مصر
و مدینهٔ منوره را تا ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن خالد سکونی، مشهور
به مجدر. تابعی است. رجوع به ابومسعود
(عقبةبن...) شود.
به مجدر. تابعی است. رجوع به ابومسعود
(عقبةبن...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن سَکون بن أشرس.
جدی است جاهلی از کندة از قحطانیة. و از
جمله فرزندان او عیاض و ثعلبة بوده اند. (از
الاعلام زرکلی از نهایةالارب و السبائک).
جدی است جاهلی از کندة از قحطانیة. و از
جمله فرزندان او عیاض و ثعلبة بوده اند. (از
الاعلام زرکلی از نهایةالارب و السبائک).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن ضمرهٔ حمصی.
محدث. رجوع به ابوالولید (عقبةابن...) شود.
محدث. رجوع به ابوالولید (عقبةابن...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن عامربن عبس بن
مالک جهنی مکنی به ابوخماد، امیر و از
صحابهٔ پیغمبر اسلام (ص) بوده است. وی
«ردیف» پیامبر (ص) بود و در جنگ صفین با
معاویه شرکت داشت و در فتح ...
مالک جهنی مکنی به ابوخماد، امیر و از
صحابهٔ پیغمبر اسلام (ص) بوده است. وی
«ردیف» پیامبر (ص) بود و در جنگ صفین با
معاویه شرکت داشت و در فتح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن عبدالغافر ازدی
عوذی، مکنی به ابونهار. وی به سال ۸۳ هـ . ق.
در جماجم درگذشت. رجوع به تاج العروس
ذیل مادهٔ «ج م م» شود.
عوذی، مکنی به ابونهار. وی به سال ۸۳ هـ . ق.
در جماجم درگذشت. رجوع به تاج العروس
ذیل مادهٔ «ج م م» شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن علقمهٔ بیرونی.
محدث. رجوع به ابوعبدالرحمان (عقبةبن...)
شود.
محدث. رجوع به ابوعبدالرحمان (عقبةبن...)
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن علقهٔ بیرونی. محدث.
رجوع به ابویوسف (عقبةبن...) شود.
رجوع به ابویوسف (عقبةبن...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن عمروبن ثعلبهٔ
انصاری بدری، مکنی به ابومسعود. صحابی و
از قبیلهٔ خزرج بود. وی در غزوهٔ عقبه و احد و
مابعد آنها شرکت داشت. عقبة در کوفه سکنی
گزید و از یاران علی (ع) بوده ...
انصاری بدری، مکنی به ابومسعود. صحابی و
از قبیلهٔ خزرج بود. وی در غزوهٔ عقبه و احد و
مابعد آنها شرکت داشت. عقبة در کوفه سکنی
گزید و از یاران علی (ع) بوده ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن عیسی. یکی از امرای
آل ایوب است و او در یکی از جنگها اسیر
نصاری گشت و وی را به اسارت به
بیت المقدس بردند و در بند ملک نصاری
ماری بن ایوب بماند ...
آل ایوب است و او در یکی از جنگها اسیر
نصاری گشت و وی را به اسارت به
بیت المقدس بردند و در بند ملک نصاری
ماری بن ایوب بماند ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن مغیرهٔ شیبانی راوی
حدیث. رجوع به ابوالعلاء (عقبةبن...) شود.
حدیث. رجوع به ابوالعلاء (عقبةبن...) شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن نافع بن عبدالقیس
اموی قرشی فهری. از فاتحان و فرماندهان
بزرگ در صدر اسلام وی در سال یکم پیش از
هجرت متولد شد و او را با پیامبر اسلام (ص)
صحبتی نبود. او پسرخالهٔ ...
اموی قرشی فهری. از فاتحان و فرماندهان
بزرگ در صدر اسلام وی در سال یکم پیش از
هجرت متولد شد و او را با پیامبر اسلام (ص)
صحبتی نبود. او پسرخالهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ عُ بَ ] (اِخ) ابن وهب بن عقبة.
محدث. رجوع به ابونعیم (عقبةبن...) شود.
محدث. رجوع به ابونعیم (عقبةبن...) شود.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
عَقَبَةٌ
[ʔʼa'qaba]
n f
عائِقٌ m obstacle
◊
تَغَلَّبَ عَلى كُلِّ العَقَباتِ — Il a surmonté tous les obstacles.
♦ وَضَعَ العَقَباتِ في وَجْهِهِ Il lui a mis des bâtons dans les roues.
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
عَقَبَة: عائِق
obstacle, hindrance, impediment, bar, barrier, obstruction, (stumbling) block; handicap, disadvantage; difficulty
Akabe - عقبة diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler