Alais - آله
Alais - آله maddesi sözlük listesi
آله Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ / لِ ] (پسوند) ـاله. در ترشاله، تفاله،
چاله، چغاله، درغاله، دنباله، سکاله، کشاله،
کلاله، کنغاله، کنگاله، گاله و مچاله مانند آل
(ـال) علامت نسبت و گاهی ادات تشبیه
است . رجوع به آل شود.
چاله، چغاله، درغاله، دنباله، سکاله، کشاله،
کلاله، کنغاله، کنگاله، گاله و مچاله مانند آل
(ـال) علامت نسبت و گاهی ادات تشبیه
است . رجوع به آل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ هْ ] (اِ) عقاب. (مهذب الاسماء).
خداریه. شقواء. ابوالهیثم. بوالهیثم. دال من.
ججا. زمج. و کلمهٔ اَلَموت را گویند در اصل
مرکب از آله به معنی عقاب و آموت آشیان
است.
خداریه. شقواء. ابوالهیثم. بوالهیثم. دال من.
ججا. زمج. و کلمهٔ اَلَموت را گویند در اصل
مرکب از آله به معنی عقاب و آموت آشیان
است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع اِ) آلت :
یکی اسب ترکی بیاورد پیش
بر آن اسب آله ز اندازه بیش.فردوسی.
|| نیزهٔ سخت کوتاه. نیم نیزه. و رجوع به
آلت شود.
یکی اسب ترکی بیاورد پیش
بر آن اسب آله ز اندازه بیش.فردوسی.
|| نیزهٔ سخت کوتاه. نیم نیزه. و رجوع به
آلت شود.