encimen - انجمن
encimen - انجمن maddesi sözlük listesi
انجمن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
dernek; encümen, heyet
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ جُ مَ ] (اِ) مجلس و مجمع.
(برهان قاطع) (انجمن آرا) (از آنندراج) (هفت
قلزم) (ناظم الاطباء). مجلس و مجمع مردان.
(شرفنامه) (مؤید الفضلاء). مجمع مردم.
(فرهنگ میرزا ابراهیم). جایی که در آن مردم
بسیار نشسته باشند. (غیاث اللغات).
گردآمدنگاه مردم ...
(برهان قاطع) (انجمن آرا) (از آنندراج) (هفت
قلزم) (ناظم الاطباء). مجلس و مجمع مردان.
(شرفنامه) (مؤید الفضلاء). مجمع مردم.
(فرهنگ میرزا ابراهیم). جایی که در آن مردم
بسیار نشسته باشند. (غیاث اللغات).
گردآمدنگاه مردم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ جُ مَ ] (اِخ) دهی است از بخش
ماه نشان زنجان با ۲۴۳ تن سکنه. آب آن از
رودخانهٔ قلعه چای و محصول آن غلات و
برنج است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
ماه نشان زنجان با ۲۴۳ تن سکنه. آب آن از
رودخانهٔ قلعه چای و محصول آن غلات و
برنج است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۲).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اَ جُ مَ) [ په . ] (اِ.) 1 - مجمع ، مجلس . 2 - گروه افرادی که برای هدفی مشترک
گرد هم جمع شوند. ؛~ خیریه انجمنی از افراد نیکوکار برای کمک به افراد ناچیز و
فقیر. ؛~اولیاء و مربیان انجمن متشکل از اولیاء دانش آموزان و مدرسه برای همکاری در
جهت پیشرفت و حل مشکلات آموزشی و پرورشی دانش آموزان . ؛~ شهر انجمنی که نظارت بر
کارهای مربوط به شهر و انتخاب شهردار را بر عهده دارد.
گرد هم جمع شوند. ؛~ خیریه انجمنی از افراد نیکوکار برای کمک به افراد ناچیز و
فقیر. ؛~اولیاء و مربیان انجمن متشکل از اولیاء دانش آموزان و مدرسه برای همکاری در
جهت پیشرفت و حل مشکلات آموزشی و پرورشی دانش آموزان . ؛~ شهر انجمنی که نظارت بر
کارهای مربوط به شهر و انتخاب شهردار را بر عهده دارد.