baris - بارس
baris - بارس maddesi sözlük listesi
بارس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ترکی، اِ) به ترکی یوز را نامند و به
هندی حجرالمحک. (فهرست مخزن الادویه).
یوز. پلنگ. (دِمزن). لغتی است ترکی ریشهٔ
پارس بنا بنقل برهان جانوری است
شکاری کوچکتر از پلنگ که ...
هندی حجرالمحک. (فهرست مخزن الادویه).
یوز. پلنگ. (دِمزن). لغتی است ترکی ریشهٔ
پارس بنا بنقل برهان جانوری است
شکاری کوچکتر از پلنگ که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) بارسمبورغ. نام قصبهٔ مرکز
ایالتی به همین نام در مجارستان، بر نهر غران
در ۶ هزارگزی شمال غربی لونج واقع گشته
است. در گذشته موقع بسیار استواری داشته،
ایالتش ۱۴۲۰۰۰ تن نفوس دارد که از
نژادهای مجار و اسلاو و ژرمن ...
ایالتی به همین نام در مجارستان، بر نهر غران
در ۶ هزارگزی شمال غربی لونج واقع گشته
است. در گذشته موقع بسیار استواری داشته،
ایالتش ۱۴۲۰۰۰ تن نفوس دارد که از
نژادهای مجار و اسلاو و ژرمن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) بابرس. پارس. ابن اثیر در ضمن
حوادث سال ۲۹۵ هـ . ق. و مرگ اسماعیل بن
احمد سامانی مینویسد: چون ابونصر احمد
[ فرزند اسماعیل ] وارد نیشابور شد بارس
کبیر از بیم از گرگان بسوی بغداد گریخت و
علت ...
حوادث سال ۲۹۵ هـ . ق. و مرگ اسماعیل بن
احمد سامانی مینویسد: چون ابونصر احمد
[ فرزند اسماعیل ] وارد نیشابور شد بارس
کبیر از بیم از گرگان بسوی بغداد گریخت و
علت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) (ابن یهودا) بیرس. پشت
دهم سلیمان (ع) تا به یعقوب اسرائیل. رجوع
به بیرس و ترجمهٔ مقدمهٔ ابن خلدون چ ۱۳۳۶
بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص ۱۵ شود.
دهم سلیمان (ع) تا به یعقوب اسرائیل. رجوع
به بیرس و ترجمهٔ مقدمهٔ ابن خلدون چ ۱۳۳۶
بنگاه ترجمه و نشر کتاب ص ۱۵ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) (پرهیزگار) شخصیتی
بزمان بهمن. رجوع به مجمل التواریخ و
القصص ص ۹۲ شود.
بزمان بهمن. رجوع به مجمل التواریخ و
القصص ص ۹۲ شود.