tenin - تنین
tenin - تنین maddesi sözlük listesi
تنین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ ] (ع اِ) بمعنی تِنّ است... (منتهی
الارب). قرین و همتا و حریف و همزاد. (ناظم
الاطباء). رجوع به تِنّ شود.
الارب). قرین و همتا و حریف و همزاد. (ناظم
الاطباء). رجوع به تِنّ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ نْ نی ] (ع اِ) اژدها. (دهار) (مفاتیح) (ربنجنی) (بحر الجواهر) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات) (تحفهٔ حکیم
مؤمن). بمعنی اژدها که ماری است بزرگ.
(آنندراج). مار عریض و پهن. (از ناظم
الاطباء). مار بزرگ. (از ...
مؤمن). بمعنی اژدها که ماری است بزرگ.
(آنندراج). مار عریض و پهن. (از ناظم
الاطباء). مار بزرگ. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ نْ نی ] (اِخ) (کوه...) از اعمال
موصل و نزدیک کوه جودی است. (از معجم
البلدان).
موصل و نزدیک کوه جودی است. (از معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ نْ نی ] (اِخ) (جزیرهٔ...) از جزایر
دریای هند است. حمداللََّه مستوفی آرد:
جزیرهٔ تنین طویل و عریض تمام است و در او
کوههای بلند و عمارت بسیار و در عهد
اسکندر بر آنجا اژدهایی عظیم بوده است و
اهالی آنجا را ...
دریای هند است. حمداللََّه مستوفی آرد:
جزیرهٔ تنین طویل و عریض تمام است و در او
کوههای بلند و عمارت بسیار و در عهد
اسکندر بر آنجا اژدهایی عظیم بوده است و
اهالی آنجا را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ نْ نی ] (اِخ) لقب ابراهیم بن مهدی،
بدان جهت که فربه و سیاه فام بود. (منتهی
الارب).
بدان جهت که فربه و سیاه فام بود. (منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ نْ نی ] (اِخ) لقب سیف القیل
شُرَحْبیل بن عمرو است. (منتهی الارب).
شُرَحْبیل بن عمرو است. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تَ نِّ) [ ع . ] (اِ.) 1 - اژدها. 2 - ماهی . ج . تنانین . 3 - نام یکی از صورت
های فلکی نیمکرة شمالی آسمان .
های فلکی نیمکرة شمالی آسمان .