halli - حلی
halli - حلی maddesi sözlük listesi
حلی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ لْ یْ ] (ع اِ) پیرایه. (از ترجمان
عادل). زیور. (نصاب). پیرایه و زیور از
معدنیات باشد یا از سنگ. (منتهی الارب)
(آنندراج). ج، حُلی یا حَلی. و حَلیة یک آن.
(منتهی الارب) (آنندراج).
- حلی ...
عادل). زیور. (نصاب). پیرایه و زیور از
معدنیات باشد یا از سنگ. (منتهی الارب)
(آنندراج). ج، حُلی یا حَلی. و حَلیة یک آن.
(منتهی الارب) (آنندراج).
- حلی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ لی ی ] (ع ص، اِ) خشک شدهٔ گیاه
[ نصی ] . (منتهی الارب) (آنندراج). حلیة.
یکی آن. (از منتهی الارب). ج، احلیة. (منتهی
الارب). و رجوع به نصی شود.
[ نصی ] . (منتهی الارب) (آنندراج). حلیة.
یکی آن. (از منتهی الارب). ج، احلیة. (منتهی
الارب). و رجوع به نصی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ لی ی ] (ع ص، اِ) جِ حَلْیْ.پیرایه ها و
زیورها. (از منتهی الارب) (ترجمان عادل).
زیورها که از سیم و زر باشد و این جمع حِلیَة
است و در فارسی بتخفیف یاء نیز مستعمل
میشود. (غیاث): در ...
زیورها. (از منتهی الارب) (ترجمان عادل).
زیورها که از سیم و زر باشد و این جمع حِلیَة
است و در فارسی بتخفیف یاء نیز مستعمل
میشود. (غیاث): در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (اِ) حُلیّ. (غیاث):
غم مرد را غذاست چو فارغ شد از جهان
خون تیغ را حلی است چو بیرون شد از نیام.
خاقانی.
بگهرهای تر از لعل لبت
بحلیهای زر از سیم تنت.خاقانی.
شب چون حلی ستاره در هم ...
غم مرد را غذاست چو فارغ شد از جهان
خون تیغ را حلی است چو بیرون شد از نیام.
خاقانی.
بگهرهای تر از لعل لبت
بحلیهای زر از سیم تنت.خاقانی.
شب چون حلی ستاره در هم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ لْ لی ی ] (ع ص نسبی) منسوب به
حل یعنی بازشده و دلیل حلی در برابر دلیل
نقضی.
حل یعنی بازشده و دلیل حلی در برابر دلیل
نقضی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) (بمعنی گردن بند) و آن شهری
است در حدود سبط اشیر و فعلاً آن را علیا
گویند. (از قاموس کتاب مقدس).
است در حدود سبط اشیر و فعلاً آن را علیا
گویند. (از قاموس کتاب مقدس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حِ لْ لی ] (اِخ) حیدربن سلیمان بن
داودبن حیدر، مکنی به ابوالحسین (۱۲۴۶ -
۱۳۰۴ هـ . ق.). از بزرگترین علماء و شعرا و
بشاعر اهل بیت مشهور است. نسب وی به
حسین بن علی بن ...
داودبن حیدر، مکنی به ابوالحسین (۱۲۴۶ -
۱۳۰۴ هـ . ق.). از بزرگترین علماء و شعرا و
بشاعر اهل بیت مشهور است. نسب وی به
حسین بن علی بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) عبدالعزیزبن سرایابن علی بن
ابوالقاسم بن احمدبن نصربن ابی العزیزبن
سرایا حلی طایی. ملقب به صفی الدین (۶۷۷
- ۷۵۰ هـ . ق.). از دانشمندان و شاعران بزرگ
و صاحب قصائد مفصلی است. وی ...
ابوالقاسم بن احمدبن نصربن ابی العزیزبن
سرایا حلی طایی. ملقب به صفی الدین (۶۷۷
- ۷۵۰ هـ . ق.). از دانشمندان و شاعران بزرگ
و صاحب قصائد مفصلی است. وی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) نجم الدین جعفربن حسن بن
ابوذکریا یحیی بن حسن بن سعید هذلی. ملقب
به محقق و مکنی به ابوالقاسم. از بزرگان
دانشمندان و محققان است. وی در ربیع الاول
سال ۶۷۶ هـ . ق. درگذشت. او ...
ابوذکریا یحیی بن حسن بن سعید هذلی. ملقب
به محقق و مکنی به ابوالقاسم. از بزرگان
دانشمندان و محققان است. وی در ربیع الاول
سال ۶۷۶ هـ . ق. درگذشت. او ...