yavru - یاوری
yavru - یاوری maddesi sözlük listesi
یاوری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (حامص) معاونت و اعانت و
رفاقت و همراهی. (ناظم الاطباء). عون. مدد.
امداد. کمک. یاری. دستگیری. پایمردی :
از آن یاوریها پشیمان شدند
پراندیشه دل سوی درمان شدند.فردوسی.
نامها نوشت و از ملوک طوایف یاوری
خواست. (مجمل التواریخ).
یاری و یاوری ...
رفاقت و همراهی. (ناظم الاطباء). عون. مدد.
امداد. کمک. یاری. دستگیری. پایمردی :
از آن یاوریها پشیمان شدند
پراندیشه دل سوی درمان شدند.فردوسی.
نامها نوشت و از ملوک طوایف یاوری
خواست. (مجمل التواریخ).
یاری و یاوری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ وَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
خالصهٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان
واقع در ۲۱۰۰۰ گزی شمال باختری
کرمانشاهان. ۱۰۳ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۵).
خالصهٔ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان
واقع در ۲۱۰۰۰ گزی شمال باختری
کرمانشاهان. ۱۰۳ تن سکنه دارد. (از فرهنگ
جغرافیایی ایران ج ۵).
yavru - یاوری diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler