Zerkâ - زرقاء
Zerkâ - زرقاء maddesi sözlük listesi
زرقاء Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
زَرْقاءُ [مفرد]
• الزَّرْقاء:
1- مؤنَّث أزرقُ.
2- السَّماء.
• الطَّبْعة الزَّرْقاء: (هس) نسخة صُوريَّة عن مخطَّطات مِعْماريَّة أو رُسومات ميكانيكيَّة، مرسومة بخطوط بيضاء على خلفيَّة زَرْقاء.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (ع ص، اِ) گربه چشم. مؤنث
ازرق است. (منتهی الارب). مؤنث ازرق یعنی
کبودچشم. ج، زُرق. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). هر زنی که چشم او به سبزی و
کبودی باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج).
|| ...
ازرق است. (منتهی الارب). مؤنث ازرق یعنی
کبودچشم. ج، زُرق. (ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). هر زنی که چشم او به سبزی و
کبودی باشد. (غیاث اللغات) (آنندراج).
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ / زُ ] (اِخ) موضعی است به شام.
(منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شهری در
سوریه به مسافت ۲۰۳ هزارگزی دمشق قرار
دارد و مرکز راه آهن است. (از فرهنگ
فارسی معین). رجوع به معجم البلدان شود.
(منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). شهری در
سوریه به مسافت ۲۰۳ هزارگزی دمشق قرار
دارد و مرکز راه آهن است. (از فرهنگ
فارسی معین). رجوع به معجم البلدان شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) زنی بود از قبیلهٔ جدیس که
در سه روزه راه می دید. (منتهی الارب). نام
زنی خاص از عرب که به تیزی بصر
ضرب المثل است. گویند که زرقاء از یک
روزه راه سوار را می ...
در سه روزه راه می دید. (منتهی الارب). نام
زنی خاص از عرب که به تیزی بصر
ضرب المثل است. گویند که زرقاء از یک
روزه راه سوار را می ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِخ) دختر عدی یکی از دلیران
عرب. وی در واقعهٔ صفین با گروهی از زنان
عرب حضور داشت و آنان صفوف مردان را
مرتب می کردند و ایشان را ضد معاویه
برمی انگیختند. (فرهنگ فارسی معین).
رجوع به ...
عرب. وی در واقعهٔ صفین با گروهی از زنان
عرب حضور داشت و آنان صفوف مردان را
مرتب می کردند و ایشان را ضد معاویه
برمی انگیختند. (فرهنگ فارسی معین).
رجوع به ...