Gayuri - غیوری
Gayuri - غیوری maddesi sözlük listesi
غیوری Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (حامص) غیور بودن. غیرت
داشتن. تعصب در حفظ عرض و شرف و
ناموس. رجوع به غیرت شود: من از
صفت غیوری حضرت خواجه قوی
میترسیدم. (انیس الطالبین ص ۷۶).
داشتن. تعصب در حفظ عرض و شرف و
ناموس. رجوع به غیرت شود: من از
صفت غیوری حضرت خواجه قوی
میترسیدم. (انیس الطالبین ص ۷۶).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (اِخ) شاهویردی جان بیگ بن
علی قلی بیگ ذوالقدر. از ترکان بود و در کابل
به دنیا آمد، به هند رفت و از ملازمان اکبرشاه
گردید. [ وی ] در یکی از جنگهای پادشاه
مزبور ...
علی قلی بیگ ذوالقدر. از ترکان بود و در کابل
به دنیا آمد، به هند رفت و از ملازمان اکبرشاه
گردید. [ وی ] در یکی از جنگهای پادشاه
مزبور ...