Mukatta' - مقطع
Mukatta' - مقطع maddesi sözlük listesi
مقطع Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
kesit; keski; kıta; lime; parça; parçalı; pare; paramparça
Arapça - Türkçe sözlük
I
مَقْطَع
1. kesit
Anlamı: bölüm, parça
2. parça
Anlamı: bir bütünden ayrılan
II
مِقْطَع
keski
Anlamı: kesmekte kullanılan araç
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ طَ ] (ع مص) بریدن. قطع. (از
منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). به معنی قطع کردن نیز آمده و در این
صورت مصدر میمی است. (غیاث)
(آنندراج). || (اِ) جای برش. ...
منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب
الموارد). به معنی قطع کردن نیز آمده و در این
صورت مصدر میمی است. (غیاث)
(آنندراج). || (اِ) جای برش. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مِ طَ ] (ع اِ) گاز. (مهذب الاسماء).
افزار بریدن و کازود و امثال آن. (منتهی
الارب). ابزار و آلت بریدن و کازود و جز آن.
(ناظم الاطباء). آنچه بدان چیزی برند. (ناظم
الاطباء). آنچه بدان چیزی برند. (از ...
افزار بریدن و کازود و امثال آن. (منتهی
الارب). ابزار و آلت بریدن و کازود و جز آن.
(ناظم الاطباء). آنچه بدان چیزی برند. (ناظم
الاطباء). آنچه بدان چیزی برند. (از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طَ ] (ع ص) گشن بازمانده از
گشنی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). || مردی که خواهش زنان ندارد.
|| غریب از خانمان بریده. (منتهی الارب)
(آنندراج) (از ناظم ...
گشنی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم
الاطباء). || مردی که خواهش زنان ندارد.
|| غریب از خانمان بریده. (منتهی الارب)
(آنندراج) (از ناظم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ طِ ] (ع ص) فرومانده از دلیل و
جواب و ساکت و خاموش. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). آنکه حجت وی
بریده شده باشد. (از اقرب الموارد).
|| بازمانده شده از یاران در سفر خصوصاً
در صفر ...
جواب و ساکت و خاموش. (منتهی الارب)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). آنکه حجت وی
بریده شده باشد. (از اقرب الموارد).
|| بازمانده شده از یاران در سفر خصوصاً
در صفر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قَ طْ طَ ] (ع ص) بریده شده.
|| چیزی که زواید را از اطرافش بریده و
آراسته و پیراسته کرده باشند. (غیاث)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). || نزد علمای فن
بدیع عبارت است ...
|| چیزی که زواید را از اطرافش بریده و
آراسته و پیراسته کرده باشند. (غیاث)
(آنندراج) (ناظم الاطباء). || نزد علمای فن
بدیع عبارت است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ قَ طْ طِ ] (ع ص) آنچه بسبب
حرارت لطیفه نفوذ کند مابین خلط لزج و
سطح عضو و ملاصق آن و دفع او نماید بدون
تصرف در قوام خلط مانند سکنجبین. (تحفهٔ
حکیم مؤمن). دوایی که به ...
حرارت لطیفه نفوذ کند مابین خلط لزج و
سطح عضو و ملاصق آن و دفع او نماید بدون
تصرف در قوام خلط مانند سکنجبین. (تحفهٔ
حکیم مؤمن). دوایی که به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مَ طَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - محل قطع و برش . 2 - آخرین بیت غزل یا قصیده . ج . مقاطع
.
.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ قَ طَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - بریده شده . 2 - چیزی که آن را با بریدن زواید و
پیراستن بیآرایند.
پیراستن بیآرایند.
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
I مُقَطَّعٌ
[mu'qatʼːaʔʼ]
adj
مُقَسَّمٌ m coupé
◊
رَغيفُ خُبْزٍ مُقَطَّعٌ — du pain coupé
♦ لَحْمَةٌ مُقَطَّعَةٌ de la viande coupée
II مَقْطَعٌ
['maqtʼaʔʼ]
n m
قِسْمٌ m morceau
◊
مَقاطِعُ صُوَرٍ — un feuillet de photographies
♦ مَقاطِعُ فيديو séquences vidéo
♦ مَقْطَعٌ لَفْظِيٌّ syllabe f
♦ مَقْطَعٌ موسيقِيٌّ morceau musical
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مَقْطَع: قِسْم، قِطْعَة
section, division, part, portion, piece; passage (of a written work or speech), excerpt