Ebî - ابی
Ebî - ابی maddesi sözlük listesi
ابی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (حرف اضافه، پیشوند) (از پهلوی
اَوی) بی. بلا. بدون :
ابی دانشان بار تو کی کشند
ابی دانشان دشمن دانشند.ابوشکور.
ابی آنکه دیده ست پستان مام
بخوی پدر بازگردد تمام.فردوسی.
ابی او که اورنگ شاهی مباد
بزرگی و ...
اَوی) بی. بلا. بدون :
ابی دانشان بار تو کی کشند
ابی دانشان دشمن دانشند.ابوشکور.
ابی آنکه دیده ست پستان مام
بخوی پدر بازگردد تمام.فردوسی.
ابی او که اورنگ شاهی مباد
بزرگی و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ص نسبی) (مرکب از اب، پدر +
یای نسبت) پدری. صُلبی. مقابل امی و بطنی.
- اخت ابی؛ خواهر پدری.
خواهر صلبی.
یای نسبت) پدری. صُلبی. مقابل امی و بطنی.
- اخت ابی؛ خواهر پدری.
خواهر صلبی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ ] (ع اِ) اَب، در حالت جری: ابوبکربن
ابی قحافه. علی بن ابیطالب.
ابی قحافه. علی بن ابیطالب.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَ بی ی ] (ع ص) اباکننده. سرزننده.
سرکش. جامح. ممتنع. آنکه سر باززند از.
انکارکننده: و شرف نفس هرآینه از تحمل
حیف ابی تواند بود (؟).
همچنانکه این جهان پیش نبی
غرق تسبیح است و پیش ...
سرکش. جامح. ممتنع. آنکه سر باززند از.
انکارکننده: و شرف نفس هرآینه از تحمل
حیف ابی تواند بود (؟).
همچنانکه این جهان پیش نبی
غرق تسبیح است و پیش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اَبْ با ] (اِخ) نام نهری میان کوفه و
قصر بنی مقاتل. || نام نهری بواسط
عراق. || نام چاهی بمدینه بنی قریظه را.
|| نام چاهی بمدینهٔ طیبة.
قصر بنی مقاتل. || نام نهری بواسط
عراق. || نام چاهی بمدینه بنی قریظه را.
|| نام چاهی بمدینهٔ طیبة.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ بَ ی ی ] (اِخ) ابن دعثعث الخثعمی.
قاتل معدیکرب پدر عمرو. رجوع به حبط
ج ۱ ص ۱۳۹ شود.
قاتل معدیکرب پدر عمرو. رجوع به حبط
ج ۱ ص ۱۳۹ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ بَ ی ی ] (اِخ) ابن عماره. یکی از
صحابهٔ رسول صلوات اللََّه علیه و بخاری در
تاریخ کبیر این نام نیاورده است چه گویند او
به ابوابی بن ام حرام معروف بوده و نام او
عبداللََّه است.
صحابهٔ رسول صلوات اللََّه علیه و بخاری در
تاریخ کبیر این نام نیاورده است چه گویند او
به ابوابی بن ام حرام معروف بوده و نام او
عبداللََّه است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ بَ ی ی ] (اِخ) ابن کعب بن قیس بن
عبیدبن زیدبن معاویةبن عمروبن مالک بن
النجار الأنصاری النجاری. مکنی به ابوالمنذر
و ابوالطفیل و ملقب به سیّدالقراء. یکی از
صحابهٔ کبار و از اصحاب عقبهٔ ثانیة ...
عبیدبن زیدبن معاویةبن عمروبن مالک بن
النجار الأنصاری النجاری. مکنی به ابوالمنذر
و ابوالطفیل و ملقب به سیّدالقراء. یکی از
صحابهٔ کبار و از اصحاب عقبهٔ ثانیة ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ بَ ی ی ] (اِخ) ابن کعب بن قیس بن
مالک بن امری ءالقیس. یکی از گردآورندگان
قرآن است.
مالک بن امری ءالقیس. یکی از گردآورندگان
قرآن است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ بَ ی ی ] (اِخ) ابن کعب انصاری. او
راست: کتاب فضائل القرآن. (ابن الندیم).
راست: کتاب فضائل القرآن. (ابن الندیم).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ بَ ی ی ] (اِخ) ابن مالک الحرشی یا
عامری. صحابی است و برخی نام او را
عمربن مالک گفته اند.
عامری. صحابی است و برخی نام او را
عمربن مالک گفته اند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اُ بَ ی ی ] (اِخ) ابن معاذبن انس.
صحابی است. او و برادرش انس بن معاذ احد
و بدر را دریافتند و به یوم بئر معونه هردو
بشهادت رسیدند.
صحابی است. او و برادرش انس بن معاذ احد
و بدر را دریافتند و به یوم بئر معونه هردو
بشهادت رسیدند.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( اَ) [ ع - فا. ] (ص نسب .) (مرکب از اب : پدر + یای نسبت : پدری ) پدری ، صلبی .