Lynn - لین
Lynn - لین maddesi sözlük listesi
لین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع ص) نرم. لَیِّن. (یا لین مخففةً
خاص است در مدح). ج، لینون، اَلیناء. مقابل
غلیظ و درشت. لَدن.
- هین لین (و یشدد)؛ چیزی اندک و نرم و
سست و فروهشته. ج، اَلیناء. ...
خاص است در مدح). ج، لینون، اَلیناء. مقابل
غلیظ و درشت. لَدن.
- هین لین (و یشدد)؛ چیزی اندک و نرم و
سست و فروهشته. ج، اَلیناء. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ یْ یِ ] (ع ص) نرم. لَین. ج، لینون،
اَلیناء. (منتهی الارب). سهل. لینة. لدن. قُلا.
مقابل خشن، چنانکه لدن مقابل صلب است. و
رجوع به صلب شود.
- قولٌ لین؛ گفتاری نرم.
اَلیناء. (منتهی الارب). سهل. لینة. لدن. قُلا.
مقابل خشن، چنانکه لدن مقابل صلب است. و
رجوع به صلب شود.
- قولٌ لین؛ گفتاری نرم.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِمص) نرمی. لینت. ضد خشونت.
مقابل صلابت : و امراء از صادرات افعال
او چون لین و خور و ضعف و سدر مشاهده
میکردند. (جهانگشای جوینی).
من نکردم با وی الا لطف و لین
او چرا با من کند بر ...
مقابل صلابت : و امراء از صادرات افعال
او چون لین و خور و ضعف و سدر مشاهده
میکردند. (جهانگشای جوینی).
من نکردم با وی الا لطف و لین
او چرا با من کند بر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ ] (ع مص) لیان. لینة. نرم گردیدن.
(منتهی الارب). نرم شدن. (تاج المصادر)
(زوزنی).
(منتهی الارب). نرم شدن. (تاج المصادر)
(زوزنی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام دهی است به مرو. محمدبن
نصربن الحسن بن عثمان المزنی اللینی، متوفی
به سال ۲۳۳ هـ . ق. منسوب بدانجاست. (از
معجم البلدان).
نصربن الحسن بن عثمان المزنی اللینی، متوفی
به سال ۲۳۳ هـ . ق. منسوب بدانجاست. (از
معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام بزرگترین قریهٔ واقع در کورهٔ
بین النهرین میان موصل و نصیبین. (از معجم
البلدان).
بین النهرین میان موصل و نصیبین. (از معجم
البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) جائی است در بلاد مغرب. (منتهی
الارب). نام موضعی است در شعر عبیدبن
الابرص :
تغیرت البلاد بذی الدفین
فاودیة اللوی فرمال لین.(از
معجم البلدان).
الارب). نام موضعی است در شعر عبیدبن
الابرص :
تغیرت البلاد بذی الدفین
فاودیة اللوی فرمال لین.(از
معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) نام آوازی به یونانی که در مصر و
فینیقیه و قبرس و غیره نیز خوانده میشده
است. (ایران باستان ج ۱ ص ۵۱۴).
فینیقیه و قبرس و غیره نیز خوانده میشده
است. (ایران باستان ج ۱ ص ۵۱۴).