Bâşivv - باشو
Bâşivv - باشو maddesi sözlük listesi
باشو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) چلپاسه. (برهان) (فرهنگ
جهانگیری). رشیدی گوید در جهانگیری
بمعنی چلپاسه آورده و ظاهراً کرباشو است نه
باشو. (فرهنگ رشیدی). رجوع به کرپاسو و
کرباشو شود.
جهانگیری). رشیدی گوید در جهانگیری
بمعنی چلپاسه آورده و ظاهراً کرباشو است نه
باشو. (فرهنگ رشیدی). رجوع به کرپاسو و
کرباشو شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ شْ شُ ] (اِخ) بروایت ابن حوقل شهری
بسیار حاصلخیز و مستحکم در جزیرهٔ
شریک بدین نام بوده و از آنجا تا قیروان یک
منزل راه است. (معجم البلدان) (مراصد
الاطلاع).
بسیار حاصلخیز و مستحکم در جزیرهٔ
شریک بدین نام بوده و از آنجا تا قیروان یک
منزل راه است. (معجم البلدان) (مراصد
الاطلاع).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) در اصطلاح محلی دهات کرمان
پدرجد را گویند و «بابو» جد را و در لهجهٔ
عامه بصورت بابو و باشو گفته میشود.
پدرجد را گویند و «بابو» جد را و در لهجهٔ
عامه بصورت بابو و باشو گفته میشود.