Beyn - بین
Beyn - بین maddesi sözlük listesi
بین Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
arasında
Farsça - Türkçe sözlük
arasında
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف) (مادهٔ مضارع از «دیدن»، بینیدن)
مخفف بیننده. بیننده و نگرنده، و این هرگز به
تنهائی استعمال نمیشود و همیشه به آخر اسم
ملحق میگردد مانند چشم حق بین و دیدهٔ
حقیقت بین یعنی چشمی که راستی و حقیقت
چیزی را ...
مخفف بیننده. بیننده و نگرنده، و این هرگز به
تنهائی استعمال نمیشود و همیشه به آخر اسم
ملحق میگردد مانند چشم حق بین و دیدهٔ
حقیقت بین یعنی چشمی که راستی و حقیقت
چیزی را ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ع اِمص، اِ، ق) جدائی و پیوستگی
(از لغات اضداد است). گاه اسم آید و گاه ظرف
متمکن و منه قوله تعالی:{/B «لَقَدْ تَقَطَّعَ
بَیْنَکُمْ ». ۲۵-۲۷۶:۹۴/}(قرآن ۶/۹۴). بالرفع والنصب
فالرفع علی الفعل؛ ای ...
(از لغات اضداد است). گاه اسم آید و گاه ظرف
متمکن و منه قوله تعالی:{/B «لَقَدْ تَقَطَّعَ
بَیْنَکُمْ ». ۲۵-۲۷۶:۹۴/}(قرآن ۶/۹۴). بالرفع والنصب
فالرفع علی الفعل؛ ای ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ ] (ع مص) جدا شدن و پیوستن (از
لغات اضداد است): و بانوا بیناً و بینونة؛ جدا
شدند. و بان الشی ء بیناً و بیوناً و بینونة؛ از هم
جدا شد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).
جدا شدن از ...
لغات اضداد است): و بانوا بیناً و بینونة؛ جدا
شدند. و بان الشی ء بیناً و بیوناً و بینونة؛ از هم
جدا شد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء).
جدا شدن از ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) کرانه. (منتهی الارب). ناحیه.
(اقرب الموارد). کرانه. (ناظم الاطباء).
حدفاصل میان دو زمین. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). حدفاصل میان دو چیز. (ناظم
الاطباء). || ارتفاع زمینی که با ریگ و گل و
سنگ درآمیخته باشد. (منتهی ...
(اقرب الموارد). کرانه. (ناظم الاطباء).
حدفاصل میان دو زمین. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد). حدفاصل میان دو چیز. (ناظم
الاطباء). || ارتفاع زمینی که با ریگ و گل و
سنگ درآمیخته باشد. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بَ یْ یِ ] (ع ص) هویدا. (مهذب
الاسماء). پیدا و آشکار. (منتهی الارب).
روشن. پیدا. پدیدار. گشاده. آشکارا.
(یادداشت مؤلف). واضح. جلی. ج، اَبیناء و
ابیان و بیناء. (اقرب الموارد). || مرد فصیح.
ج، ابیناء، ابیان، بیناء. ...
الاسماء). پیدا و آشکار. (منتهی الارب).
روشن. پیدا. پدیدار. گشاده. آشکارا.
(یادداشت مؤلف). واضح. جلی. ج، اَبیناء و
ابیان و بیناء. (اقرب الموارد). || مرد فصیح.
ج، ابیناء، ابیان، بیناء. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(هندی، اِ) در هندی سازی است که بزیر
چوبی که مثل گردن طنبور باشد دو کدو
راست وصل کنند و بر آن چوب چند تار کنند
که شبیه به طنبور باشد. (از غیاث) (از
آنندراج).
چوبی که مثل گردن طنبور باشد دو کدو
راست وصل کنند و بر آن چوب چند تار کنند
که شبیه به طنبور باشد. (از غیاث) (از
آنندراج).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ ] (اِخ) الگزاندر. فیلسوف
اسکاتلندی (۱۸۱۸ -۱۹۰۳ م.) که در
پی ریزی روانشناسی جدید سهم بسزائی
دارد. وی جنبهٔ مابعدالطبیعهٔ روانشناسی را
حذف کرد و به جنبهٔ فیزیولوژیائی آن
پرداخت. وی در دانشگاه ابردین سالها مطالعه ...
اسکاتلندی (۱۸۱۸ -۱۹۰۳ م.) که در
پی ریزی روانشناسی جدید سهم بسزائی
دارد. وی جنبهٔ مابعدالطبیعهٔ روانشناسی را
حذف کرد و به جنبهٔ فیزیولوژیائی آن
پرداخت. وی در دانشگاه ابردین سالها مطالعه ...
Beyn - بین diğer yazımlar
Sıradaki maddeler