Pârs - پارس
Pârs - پارس maddesi sözlük listesi
پارس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
havlama
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) صورتی دیگر از کلمهٔ فارس
است. منسوب به قوم پارسَ از قبایل آریائی
ایران. و سپس این کلمه بر تمام مملکت ایران
اطلاق شده است برای تاریخ پارس رجوع به
کلمهٔ فارس شود:
چنان بد که در پارس ...
است. منسوب به قوم پارسَ از قبایل آریائی
ایران. و سپس این کلمه بر تمام مملکت ایران
اطلاق شده است برای تاریخ پارس رجوع به
کلمهٔ فارس شود:
چنان بد که در پارس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ترکی، اِ) جانوری است شکاری
کوچکتر از پلنگ. (برهان). یوز. فهد. وَشق. و
پارس بدین معنی ترکی است.
کوچکتر از پلنگ. (برهان). یوز. فهد. وَشق. و
پارس بدین معنی ترکی است.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) آواز سگ. بانگ سگ. علالای
سگ. عَوعَو. هفهف. عفعف. وَغواغ. وَعوع.
وَکوَک. نوف.
- پارس کردن؛ عوعو کردن سگ. نوفیدن.
بانگ کردن سگ به شب چون غریبی نزدیک
شود.
- امثال:
سگ در ...
سگ. عَوعَو. هفهف. عفعف. وَغواغ. وَعوع.
وَکوَک. نوف.
- پارس کردن؛ عوعو کردن سگ. نوفیدن.
بانگ کردن سگ به شب چون غریبی نزدیک
شود.
- امثال:
سگ در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سَ ] (اِخ) نام سرزمین پارس.
رجوع به فارس و پارس و رجوع به
بلادالخاضعین شود.
رجوع به فارس و پارس و رجوع به
بلادالخاضعین شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (اِخ) جزیره ای از گنگبار
سیکلاد بجنوب دِلس و بدانجا مرمرهای سفید
و زیبای مشهور بوده است. مولد آرشیلوک.
صاحب ۷۷۰۰ تن سکنه و عاصمهٔ آن به
همین نام دارای ۲۷۰۰ تن سکنه است.
سیکلاد بجنوب دِلس و بدانجا مرمرهای سفید
و زیبای مشهور بوده است. مولد آرشیلوک.
صاحب ۷۷۰۰ تن سکنه و عاصمهٔ آن به
همین نام دارای ۲۷۰۰ تن سکنه است.
Pârs - پارس diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler