Câdû - جادو
Câdû - جادو maddesi sözlük listesi
جادو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
cadı; sihir, büyü
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص، اِ) جادوی. آنکه جادو کند.
افسونگر. جادوگر. عامل سحر. ساحر.
صاحب آنندراج چنین آرد: جادو ساحر باشد
و جادوی ساحری و سحر کردن و عوام سحر
را جادوی دانند و ساحر را جادوگر خوانند و
این غلط است، چیزهای غریب را که ...
افسونگر. جادوگر. عامل سحر. ساحر.
صاحب آنندراج چنین آرد: جادو ساحر باشد
و جادوی ساحری و سحر کردن و عوام سحر
را جادوی دانند و ساحر را جادوگر خوانند و
این غلط است، چیزهای غریب را که ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ دَ ] (اِخ) نام قبیله ای است که در هند
میزیسته اند. ابوریحان هنگام شمارش ابواب
کتاب بهارات گوید: الخامسة عشر موسل و
هو تقاتل جادَوْ قبیلة باسدیو. (تحقیق ماللهند
ص ۶۴ س ۱۸ -۱۹). و نیز همو ...
میزیسته اند. ابوریحان هنگام شمارش ابواب
کتاب بهارات گوید: الخامسة عشر موسل و
هو تقاتل جادَوْ قبیلة باسدیو. (تحقیق ماللهند
ص ۶۴ س ۱۸ -۱۹). و نیز همو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
1 - (ص .)افسونگر. 2 - (اِ.)سحر،ساحری . 3 - (کن .) چشم معشوق . 4 - دلفریب . 5 -
محیل ، مکار.
محیل ، مکار.