Hulvân - حلوان
Hulvân - حلوان maddesi sözlük listesi
حلوان Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
armağan
Arapça - Türkçe sözlük
حُلْوان
armağan
Anlamı: hediye, hatıra, mutlu etmek için verilen bir şey
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
حُلْوان [مفرد]:
1- مصدر حلِيَ/ حلِيَ بـ/ حلِيَ في.
2- أجرة الدَّلاَّل "أخذ السِّمْسارُ حُلْوانَه من الطَّرفين"| حُلْوان الكاهن: ما يُعطاه من أجر.
3- رِشْوة "تزداد نسبة الحُلْوان كُلَّما ازدادت نسبة الفوضى".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (ع اِ) مردی که کابین دختران
برای خویش میستاند. (شرفنامهٔ منیری).
|| حلوان زن؛ مهر اوست. (شرفنامهٔ
منیری). کابین زن. (آنندراج). آنچه دهند
برای متعة زن. (منتهی الارب). || مزد
فالگوی. (شرفنامهٔ منیری). ...
برای خویش میستاند. (شرفنامهٔ منیری).
|| حلوان زن؛ مهر اوست. (شرفنامهٔ
منیری). کابین زن. (آنندراج). آنچه دهند
برای متعة زن. (منتهی الارب). || مزد
فالگوی. (شرفنامهٔ منیری). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) دهی است از دهستان
ژاوه رود بخش حومهٔ شهرستان سنندج.
ناحیه ای است کوهستانی و سردسیری. دارای
۳۳۰ تن سکنه می باشد. از چشمه مشروب
میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است.
اهالی به کشاورزی و گله داری ...
ژاوه رود بخش حومهٔ شهرستان سنندج.
ناحیه ای است کوهستانی و سردسیری. دارای
۳۳۰ تن سکنه می باشد. از چشمه مشروب
میشود. محصولاتش غلات و لبنیات است.
اهالی به کشاورزی و گله داری ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) نام یکی از دهستانهای
بخش طبس شهرستان فردوس است که در
شمال باختری بخش واقع و از ۱۱ آبادی
تشکیل میشود. مجموع جمعیت آن ۱۱۴۰
تن است. این دهستان در جلگه قرار دارد. و
هوای آن گرم و ...
بخش طبس شهرستان فردوس است که در
شمال باختری بخش واقع و از ۱۱ آبادی
تشکیل میشود. مجموع جمعیت آن ۱۱۴۰
تن است. این دهستان در جلگه قرار دارد. و
هوای آن گرم و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حَ ] (اِخ) مرکز دهستان حلوان
بخش طبس شهرستان فردوس، محلی جلگه
و گرمسیری است، دارای ۵۴۰ تن سکنه. آب
آن از قنات و محصول آن غلات، خرما، پنبه و
ارزن است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو
است. ...
بخش طبس شهرستان فردوس، محلی جلگه
و گرمسیری است، دارای ۵۴۰ تن سکنه. آب
آن از قنات و محصول آن غلات، خرما، پنبه و
ارزن است. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو
است. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (اِخ) نام شهری است پرنعمت.
(شرفنامهٔ منیری). شهر کوچکی است در
قهستان نیشابور و آن آخر حدود خراسان از
جانب اصفهان است. (از معجم البلدان).
(شرفنامهٔ منیری). شهر کوچکی است در
قهستان نیشابور و آن آخر حدود خراسان از
جانب اصفهان است. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (اِخ) شهریست [ به عراق ]
بسیارنعمت و رودی اندر میان وی همی گذرد
و از وی انجیر خیزد که خشک کنند و بهمه
جای ببرند. (از معجم البلدان). شهری بوده
است بزرگ و پرنعمت در عراق ...
بسیارنعمت و رودی اندر میان وی همی گذرد
و از وی انجیر خیزد که خشک کنند و بهمه
جای ببرند. (از معجم البلدان). شهری بوده
است بزرگ و پرنعمت در عراق ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ حُ ] (اِخ) روستایی است از توابع
مصر که میان آن و فسطاط از جانب صعید
مشرف بر نیل دو فرسنگ فاصله است. در این
روستا دیر مشهوری است. نخستین کسی که
آنرا اختطاط کرد عبدالعزیزبن مروان بود
هنگامی که ...
مصر که میان آن و فسطاط از جانب صعید
مشرف بر نیل دو فرسنگ فاصله است. در این
روستا دیر مشهوری است. نخستین کسی که
آنرا اختطاط کرد عبدالعزیزبن مروان بود
هنگامی که ...
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
I
حُلْوَانٌ
мн. اتٌ
подарок; награда; чаевые
II
حُلْوَانُ
Хельван (название курорта в Египте)