Hıyât - خیاط
Hıyât - خیاط maddesi sözlük listesi
خیاط Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
terzi
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ع اِ) آنچه جامه بدان دوزند. (از
منتهی الارب) (از تاج العروس) (از
لسان العرب). رشته. نخ. (یادداشت بخط
مؤلف). || سوزن. (از منتهی الارب) (از تاج
العروس) (از لسان العرب). مِخیَط، ابره.
(یادداشت مؤلف).
- ...
منتهی الارب) (از تاج العروس) (از
لسان العرب). رشته. نخ. (یادداشت بخط
مؤلف). || سوزن. (از منتهی الارب) (از تاج
العروس) (از لسان العرب). مِخیَط، ابره.
(یادداشت مؤلف).
- ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ یْ یا ] (ع ص) منسوب است به
خیاط. (سمعانی). درزی. (منتهی الارب) (از
تاج العروس) (از لسان العرب). دوزنده.
سوزنی. (ترجمان علامهٔ جرجانی). فزاری.
جامه دوز. (یادداشت مؤلف):
تیرش بدیده دوزی خیاط چشم خاقان
تیغش بکفرشویی قصارِ جان ...
خیاط. (سمعانی). درزی. (منتهی الارب) (از
تاج العروس) (از لسان العرب). دوزنده.
سوزنی. (ترجمان علامهٔ جرجانی). فزاری.
جامه دوز. (یادداشت مؤلف):
تیرش بدیده دوزی خیاط چشم خاقان
تیغش بکفرشویی قصارِ جان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ یْ یا ] (اِخ) دهی است از بخش
سلسلهٔ شهرستان خرم آباد واقع در ۲۲
هزارگزی باختر الشتر و ۱۹ هزارگزی باختر
شوسه خرم آباد به کرمانشاه. آب آن از
رودخانه خیاط و ساکنان از طایفه کولیونداند.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
سلسلهٔ شهرستان خرم آباد واقع در ۲۲
هزارگزی باختر الشتر و ۱۹ هزارگزی باختر
شوسه خرم آباد به کرمانشاه. آب آن از
رودخانه خیاط و ساکنان از طایفه کولیونداند.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ یْ یا ] (اِخ) حنا. او یکی از
پزشکان عرب بود و کتاب لمعة اختباریة و
فنة فی الحمی التیفوئیدیة از اوست. (از معجم
المطبوعات).
پزشکان عرب بود و کتاب لمعة اختباریة و
فنة فی الحمی التیفوئیدیة از اوست. (از معجم
المطبوعات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ یْ یا ] (اِخ) حبیب از پزشکان
عرب و یکی از اطباء بیمارستان قصرالعینی
بود. (از معجم المطبوعات).
عرب و یکی از اطباء بیمارستان قصرالعینی
بود. (از معجم المطبوعات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ یْ یا ] (اِخ) عبدالرحیم بن محمد
مکنی به ابوالحسین. از معتزلیان بود. رجوع
شود به ص ۳۷، ۴۰، ۸۰، ۸۵، ۸۸، ۸۹، ۹۰،
۹۱، ۹۳ کتاب خاندان نوبختی.
مکنی به ابوالحسین. از معتزلیان بود. رجوع
شود به ص ۳۷، ۴۰، ۸۰، ۸۵، ۸۸، ۸۹، ۹۰،
۹۱، ۹۳ کتاب خاندان نوبختی.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ یْ یا ] (اِخ) علی بن محمدبن
فارس مکنی به ابوالحسن و متوفی بسال ۴۵۰
هـ . ق. یکی از قاریهای قرآن بوده و او راست:
الجامع فی القراآت الشعر. (یادداشت مؤلف).
فارس مکنی به ابوالحسن و متوفی بسال ۴۵۰
هـ . ق. یکی از قاریهای قرآن بوده و او راست:
الجامع فی القراآت الشعر. (یادداشت مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ یْ یا ] (اِخ) محیی الدین (۱۸۷۵ -
۱۹۱۴ م.) یکی از بزرگان ادب عرب است که
در صیدا زاده شد و به بیروت رفت و در
مدارس آنجا علم آموخت و از دو شیخ
بزرگوار ...
۱۹۱۴ م.) یکی از بزرگان ادب عرب است که
در صیدا زاده شد و به بیروت رفت و در
مدارس آنجا علم آموخت و از دو شیخ
بزرگوار ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ خَ یْ یا ] (اِخ) یحیی بن غالب مکنی
به ابوعلی که بعضی او را اسماعیل بن محمد
گفته اند شاگرد ماشاءاللََّه و یکی از افاضل
منجمان است و از اوست: ۱ -کتاب المدخل.
۲
به ابوعلی که بعضی او را اسماعیل بن محمد
گفته اند شاگرد ماشاءاللََّه و یکی از افاضل
منجمان است و از اوست: ۱ -کتاب المدخل.
۲
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) [ ع . ] (اِ.) 1 - آنچه بدان جامه دوزند. 2 - سوزن . 3 - گذرگاه ، معبر.