Res - رس
Res - رس maddesi sözlük listesi
رس Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
رَسّ [مفرد]: ج رِساس: بئر قديمة متهدِّمة الجوانب، ثمّ غلبت على بئر كانت لبقية من ثمود كذَبوا نبيّهم ورسّوه فيها أي دسّوه "{كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَأَصْحَابُ الرَّسِّ وَثَمُودُ}".
• أصحابُ الرَّسِّ: قوم من عبدة الأصنام، أصحاب آبار وماشية، أرسل الله إليهم شعيبا أو غيره من الرّسل "{وَعَادًا وَثَمُودَ وَأَصْحَابَ الرَّسِّ وَقُرُونًا بَيْنَ ذَلِكَ كَثِيرًا}".
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (نف مرخم، ن مف مرخم) رسنده.
وارسنده. همیشه بطور ترکیب استعمال
می شود مانند دسترس یعنی چیزی که می توان
بدان دست رسانید و... (ناظم الاطباء). به
معنی فاعل که وارسنده باشد. (برهان). رسنده
به چیزی و در ...
وارسنده. همیشه بطور ترکیب استعمال
می شود مانند دسترس یعنی چیزی که می توان
بدان دست رسانید و... (ناظم الاطباء). به
معنی فاعل که وارسنده باشد. (برهان). رسنده
به چیزی و در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِ) درخت انگور. (ناظم الاطباء).
ظاهراً صورتی است از رز. || ریسمان و
طناب. (ناظم الاطباء) (برهان). رسن. (برهان)
(انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری).
در ضرورت شعری مخفف رسن (تناب)
استعمال میشود. (فرهنگ نظام):
بگرد دانا گرد و ...
ظاهراً صورتی است از رز. || ریسمان و
طناب. (ناظم الاطباء) (برهان). رسن. (برهان)
(انجمن آرا) (آنندراج) (فرهنگ جهانگیری).
در ضرورت شعری مخفف رسن (تناب)
استعمال میشود. (فرهنگ نظام):
بگرد دانا گرد و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (ص) اکول و پرخور. (ناظم
الاطباء) (برهان). اکال. (انجمن آرا)
(آنندراج). حریص در خوردن. (فرهنگ
خطی). پرخور. (فرهنگ نظام). اکول. گلوبنده
بود یعنی رس. (از لغت فرس اسدی):
خواجه یکی غلامک رس دارد
کز ناگوارد خانه چو تس ...
الاطباء) (برهان). اکال. (انجمن آرا)
(آنندراج). حریص در خوردن. (فرهنگ
خطی). پرخور. (فرهنگ نظام). اکول. گلوبنده
بود یعنی رس. (از لغت فرس اسدی):
خواجه یکی غلامک رس دارد
کز ناگوارد خانه چو تس ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (هندی، اِ) در هندی شیرهٔ هر چیز.
(برهان) (آنندراج). اسم هندی شل است.
(تحفهٔ حکیم مؤمن). و رجوع به شل شود.
(برهان) (آنندراج). اسم هندی شل است.
(تحفهٔ حکیم مؤمن). و رجوع به شل شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (اِ) رُسْت. نوعی خاک که از آمیختن
آن با آب ماده ای چسبنده و محکم حاصل
شود که آنرا به اشکال و رنگهای مختلف
درآورند. نوعی خاک که در کوره پزی ها
جهت ساختن ظروف سفالین به ...
آن با آب ماده ای چسبنده و محکم حاصل
شود که آنرا به اشکال و رنگهای مختلف
درآورند. نوعی خاک که در کوره پزی ها
جهت ساختن ظروف سفالین به ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رِ ] (فعل امر) امر به ریسیدن و رشتن
یعنی بریس. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ
جهانگیری). کلمهٔ امر از ریسیدن و رشتن.
(ناظم الاطباء). برهان گوید: امر به ریسیدن و
رشتن ولی ظاهراً ماضی ریسیدن باشد و امر
آن ریس است. (لغت محلی ...
یعنی بریس. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ
جهانگیری). کلمهٔ امر از ریسیدن و رشتن.
(ناظم الاطباء). برهان گوید: امر به ریسیدن و
رشتن ولی ظاهراً ماضی ریسیدن باشد و امر
آن ریس است. (لغت محلی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَس س ] (ع مص) بند کردن و
بازداشتن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی
الارب) (آنندراج). || اصلاح کردن میان
قوم. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
(از اقرب الموارد). صلاح کردن در میان مردم.
(برهان). اصلاح کردن ...
بازداشتن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی
الارب) (آنندراج). || اصلاح کردن میان
قوم. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
(از اقرب الموارد). صلاح کردن در میان مردم.
(برهان). اصلاح کردن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَس س ] (ع اِ) ابتدای چیزی. (از اقرب
الموارد). ابتدای چیزی و اول آن. (ناظم
الاطباء). مقدمه و ابتدای تب. (از برهان) (از
فرهنگ جهانگیری). ابتدای چیزی و اول آن،
منه: رس الحُمّی ََ؛ یعنی اول تب. (منتهی ...
الموارد). ابتدای چیزی و اول آن. (ناظم
الاطباء). مقدمه و ابتدای تب. (از برهان) (از
فرهنگ جهانگیری). ابتدای چیزی و اول آن،
منه: رس الحُمّی ََ؛ یعنی اول تب. (منتهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ ] (اِخ) مخفف اَرَس. رود ارس. (ناظم
الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرا). نام
رودخانه ای است که به ارس اشتهار دارد.
(برهان) (فرهنگ جهانگیری). نامی است که
در کتابهای عربی به رود ارس داده اند. (از
قاموس الاعلام ترکی):
اگر ...
الاطباء) (آنندراج) (انجمن آرا). نام
رودخانه ای است که به ارس اشتهار دارد.
(برهان) (فرهنگ جهانگیری). نامی است که
در کتابهای عربی به رود ارس داده اند. (از
قاموس الاعلام ترکی):
اگر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَس س ] (اِخ) نام پادشاه قوم ثمود یا
نام قبیله ای که در یمامه بودند. (از حبیب السیر
چ تهران ج ۱ ص ۱۵).
نام قبیله ای که در یمامه بودند. (از حبیب السیر
چ تهران ج ۱ ص ۱۵).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَس س ] (اِخ) نام چاه بقیهٔ ثمود که
تکذیب پیغمبر خود کردند و در آن چاه وی را
بند ساختند تا آنکه مرد و آن قوم را اهل الرس
گویند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از
آنندراج). گویند چاهی ...
تکذیب پیغمبر خود کردند و در آن چاه وی را
بند ساختند تا آنکه مرد و آن قوم را اهل الرس
گویند. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از
آنندراج). گویند چاهی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَس س ] (اِخ) نام وادیی. (منتهی
الارب). دیاری است ازآنِ طایفهٔ ثمود. (از
معجم البلدان).
الارب). دیاری است ازآنِ طایفهٔ ثمود. (از
معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَس س ] (اِخ) نام کوهی است.
(فرهنگ جهانگیری) (لغت محلی شوشتر
نسخهٔ خطی کتابخانهٔ مؤلف).
(فرهنگ جهانگیری) (لغت محلی شوشتر
نسخهٔ خطی کتابخانهٔ مؤلف).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رُ ] (اِخ) دنیسن. خاورشناس نامی
انگلیسی که دربارهٔ رودکی و احوال و اشعار
وی تحقیقاتی دارد و نیز متن یونانی مقالةاللام
از کتاب الحروف ارسطو (مقالهٔ دوازدهم) را
بسال ۱۹۲۴ م. انتشار داد و بسال ۱۹۲۸ م.
ترجمهٔ انگلیسی آن ...
انگلیسی که دربارهٔ رودکی و احوال و اشعار
وی تحقیقاتی دارد و نیز متن یونانی مقالةاللام
از کتاب الحروف ارسطو (مقالهٔ دوازدهم) را
بسال ۱۹۲۴ م. انتشار داد و بسال ۱۹۲۸ م.
ترجمهٔ انگلیسی آن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
( ~.) [ ع . ] (مص م .) 1 - بند کردن و بازداشتن کسی را. 2 - اصلاح کردن میان قومی
را. 3 - افساد کردن (از اضداد است ) 4 - چاه کندن . 5 - در زیر خاک پنهان کردن چیزی
را. 6 - در گور کردن مرده را. 7 - دانستن امور قوم و خبر آن ها.
را. 3 - افساد کردن (از اضداد است ) 4 - چاه کندن . 5 - در زیر خاک پنهان کردن چیزی
را. 6 - در گور کردن مرده را. 7 - دانستن امور قوم و خبر آن ها.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(رُ) (اِ.) 1 - خاک مخصوص کوزه گری . 2 - (ص .) محکم ، سخت ؛ ~ کسی را بالا آوردن
کنایه از: او را اذیت و آزار کردن . ؛ ~کسی را کشیدن او را بی نهایت خسته کردن .
کنایه از: او را اذیت و آزار کردن . ؛ ~کسی را کشیدن او را بی نهایت خسته کردن .
Arapça - Rusca sözlük Metni çevir
رَسٌّ
основа, начало; الرسّ الثنائىّ грам. двухсогласная основа (глагола)