Rûgenî - روغنی
Rûgenî - روغنی maddesi sözlük listesi
روغنی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رُو غَ ] (ص نسبی) منسوب به
روغن. (ناظم الاطباء). || عصار و
روغن فروش. (آنندراج) (انجمن آرا) (لغت
محلی شوشتر، نسخهٔ خطی کتابخانهٔ مؤلف).
عصار و روغنگر. (برهان) (از آنندراج).
روغنگیر. مسکه فروش. (ناظم ...
روغن. (ناظم الاطباء). || عصار و
روغن فروش. (آنندراج) (انجمن آرا) (لغت
محلی شوشتر، نسخهٔ خطی کتابخانهٔ مؤلف).
عصار و روغنگر. (برهان) (از آنندراج).
روغنگیر. مسکه فروش. (ناظم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رُو غ ] (اِخ) دهی از دهستان
چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد.
سکنهٔ آن ۵۸۹ تن. آب آن از قنات. محصول
عمدهٔ آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه.
راه آن اتومبیلرو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ...
چاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد.
سکنهٔ آن ۵۸۹ تن. آب آن از قنات. محصول
عمدهٔ آنجا غلات و لبنیات و چغندر و پنبه.
راه آن اتومبیلرو. (از فرهنگ جغرافیایی ایران
ج ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ رَ / رُو غَ ] (اِخ) از ملازمان اکبر
شاه هند و متوفای سال ۹۸۰ هـ . ق. و
شاعری لاابالی ولی دارای طبعی خوش بود.
دوبیت زیر از اوست:
از جفای او نمی نالم که می ترسم رقیب
داند از تأثیر ...
شاه هند و متوفای سال ۹۸۰ هـ . ق. و
شاعری لاابالی ولی دارای طبعی خوش بود.
دوبیت زیر از اوست:
از جفای او نمی نالم که می ترسم رقیب
داند از تأثیر ...