Sâ - سا
Sâ - سا maddesi sözlük listesi
سا Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(پسوند) ادات تشبیه است در آخر
کلمات. مخفف آسا: شبه، نظیر، مانند، مثل،
چون، گون، گونه، آسا، وار، شبیه، شکل،
صفت. (برهان) (آنندراج) (شرفنامهٔ
منیری):
در بدی و گدی توئی منحوس ساستا سا وساسیا آسا.فرالاوی.
باری ز سنگ، چشمهٔ آب آورد برون
باری ز آب ...
کلمات. مخفف آسا: شبه، نظیر، مانند، مثل،
چون، گون، گونه، آسا، وار، شبیه، شکل،
صفت. (برهان) (آنندراج) (شرفنامهٔ
منیری):
در بدی و گدی توئی منحوس ساستا سا وساسیا آسا.فرالاوی.
باری ز سنگ، چشمهٔ آب آورد برون
باری ز آب ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف مرخم) سای و ساینده. این کلمه
بصورت مزید مؤخر (پسوند) با کلمات دیگر
ترکیب شود و بمعانی زیر آید:
۱ -ساینده، لمس کننده. مماس شونده:
آسمان سا، اوج سا، بندسا، پهلوسا، جبهه سا،
جبین سا، سرمه سا، سمن سا، فلک ...
بصورت مزید مؤخر (پسوند) با کلمات دیگر
ترکیب شود و بمعانی زیر آید:
۱ -ساینده، لمس کننده. مماس شونده:
آسمان سا، اوج سا، بندسا، پهلوسا، جبهه سا،
جبین سا، سرمه سا، سمن سا، فلک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) مخفف ساو. باج و خراجی را گویند که
پادشاهان از یکدیگر بستانند. (برهان)
(اوبهی) (شرفنامهٔ منیری) (فرهنگ خطی
کتابخانهٔ مؤلف لغت نامه):
تا روم ز هند لاجرم شاها
گیتی همه زیر باج و سا کردی.
عسجدی (از اسدی حاشیهٔ نسخهٔ ...
پادشاهان از یکدیگر بستانند. (برهان)
(اوبهی) (شرفنامهٔ منیری) (فرهنگ خطی
کتابخانهٔ مؤلف لغت نامه):
تا روم ز هند لاجرم شاها
گیتی همه زیر باج و سا کردی.
عسجدی (از اسدی حاشیهٔ نسخهٔ ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) نوعی از قماش لطیف گرانبها باشد.
(جهانگیری):
تشریفهای فاخر کرده روان زهر سو
نخّ و نسیج و گمّی کوکوز و سای ساده.
حکیم نزاری قهستانی (از جهانگیری).
به این معنی اصل آن ساو بوده است.
(شعوری).
(جهانگیری):
تشریفهای فاخر کرده روان زهر سو
نخّ و نسیج و گمّی کوکوز و سای ساده.
حکیم نزاری قهستانی (از جهانگیری).
به این معنی اصل آن ساو بوده است.
(شعوری).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) ساج، درخت است در اشتقاق عبرانی
نام موسی. (حاشیهٔ المعرب جوالیقی چ احمد
محمد شاکر ص ۳۰۲ س ۱۲ از لسان).
نام موسی. (حاشیهٔ المعرب جوالیقی چ احمد
محمد شاکر ص ۳۰۲ س ۱۲ از لسان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِخ) نام پیغمبری است. (مجمل التواریخ
و القصص ص ۴۲۶). رجوع به ساب شود.
و القصص ص ۴۲۶). رجوع به ساب شود.