Sûzen - سوزن
Sûzen - سوزن maddesi sözlük listesi
سوزن Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Türkçe sözlük
iğne
Farsça - Türkçe sözlük
iğne
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ زَ ] (اِ) سانسکریت «سوسی»(سوزن). «هوبشمان ص ۷۵۵». قیاس کنید با
اوستا «سوکا» (سوزن)، پهلوی «سوکن»،
پازند «سوزن»، «سوزن»، کردی
«شوزهین»، «بزهوزهین»، «سوزهین»،
استی عاریتی و دخیل «سژین»، «سوژین»،
بلوچی «سوسین»، «سیسین، سیشین،
شیشن، شیشین»، وخی «سیک»، سریکلی
«سیک»، گیلکی «سوزن». میلهٔ کوچک ...
اوستا «سوکا» (سوزن)، پهلوی «سوکن»،
پازند «سوزن»، «سوزن»، کردی
«شوزهین»، «بزهوزهین»، «سوزهین»،
استی عاریتی و دخیل «سژین»، «سوژین»،
بلوچی «سوسین»، «سیسین، سیشین،
شیشن، شیشین»، وخی «سیک»، سریکلی
«سیک»، گیلکی «سوزن». میلهٔ کوچک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(زَ) [ په . ] (اِ.) 1 - میلة کوچک فلزی و نوک تیز که ته آن سوراخی دارد، نخ را از
آن بگذرانند و آن در دوخت و دوز به کار می رود. 2 - میله ای که در اسلحة آتشی به
فشنگ برخورد کرده آن را محترق سازد. 3 - (عا.) آمپول ، سرنگ . ؛ جای ~سوزن انداختن
نیست کنایه از: ازدحام و شلوغی جمعیت .
آن بگذرانند و آن در دوخت و دوز به کار می رود. 2 - میله ای که در اسلحة آتشی به
فشنگ برخورد کرده آن را محترق سازد. 3 - (عا.) آمپول ، سرنگ . ؛ جای ~سوزن انداختن
نیست کنایه از: ازدحام و شلوغی جمعیت .