Gaşy - غشی
Gaşy - غشی maddesi sözlük listesi
غشی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ شْ یْ ] (ع مص) بیهوش گردیدن.
(منتهی الارب). بیهوش شدن. (غیاث
اللغات) (آنندراج). بیهوشی. (دهار) (مهذب
الاسماء). روی دادن به کسی آنچه فهم او را
بپوشاند، و آن کس را مغشی علیه گویند. (از
اقرب الموارد). ضعف. بیخود ...
(منتهی الارب). بیهوش شدن. (غیاث
اللغات) (آنندراج). بیهوشی. (دهار) (مهذب
الاسماء). روی دادن به کسی آنچه فهم او را
بپوشاند، و آن کس را مغشی علیه گویند. (از
اقرب الموارد). ضعف. بیخود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غَ ] (ص نسبی) در تداول عوام،
صرع زده. مصروع. مأخوذ از غَشْی عربی
است. رجوع به غشی شود.
صرع زده. مصروع. مأخوذ از غَشْی عربی
است. رجوع به غشی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ شْ یْ ] (ع مص) بیهوش شدن.
بیهوشی. بیخود شدن. غَشْیْ. غَشَیان. (از قطر
المحیط) (اقرب الموارد). رجوع به غَشْیْ
شود.
بیهوشی. بیخود شدن. غَشْیْ. غَشَیان. (از قطر
المحیط) (اقرب الموارد). رجوع به غَشْیْ
شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ شَ ] (اِخ) نام جایی است، ابن درید
آن را «غشا» آورده است. (از معجم البلدان).
آن را «غشا» آورده است. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ غُ شا ] (ع مص) اغشی بودن اسب.
(از اقرب الموارد). سفیدی روی اسب یا
سفیدی سر او فقط. رجوع به اغشی و غشواء
شود.
(از اقرب الموارد). سفیدی روی اسب یا
سفیدی سر او فقط. رجوع به اغشی و غشواء
شود.