biruni - بیرونی
biruni - بیرونی maddesi sözlük listesi
بیرونی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) برونی. منسوب به
بیرون یعنی خارجی. (ناظم الاطباء). برونی.
مقابل داخلی و درونی و اندرونی. (یادداشت
مؤلف). خارجی. (آنندراج). رجوع به برونی
شود. || خارجی. بیگانه. غریب. (یادداشت
مؤلف): تا چون دشمن بیرونی ...
بیرون یعنی خارجی. (ناظم الاطباء). برونی.
مقابل داخلی و درونی و اندرونی. (یادداشت
مؤلف). خارجی. (آنندراج). رجوع به برونی
شود. || خارجی. بیگانه. غریب. (یادداشت
مؤلف): تا چون دشمن بیرونی ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسبی) نسبت باشد بخارج
خوارزم و در خوارزم آنکه را از خود شهر
نبود میگفتند بیرونیست. و در لهجهٔ خوارزمی
میگفتند ابیرنل است. (از انساب سمعانی).
خوارزم و در خوارزم آنکه را از خود شهر
نبود میگفتند بیرونیست. و در لهجهٔ خوارزمی
میگفتند ابیرنل است. (از انساب سمعانی).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص نسب .) 1 - خارجی . 2 - بخشی از عمارت که مخصوص پذیرایی مهمانان بوده است . 3 -
بیگانه .
بیگانه .