Gürze - گرزه
Gürze - گرزه maddesi sözlük listesi
گرزه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گَ زَ / زِ ] (اِ) نوعی از مار است و
بعضی گویند ماری باشد سبزرنگ و پرخط و
خال و زهر او زیاده از مارهای دیگر است و
هیچ تریاقی به زهر او مقاومت نکند.
(جهانگیری) (برهان). ماری که سرش چون ...
بعضی گویند ماری باشد سبزرنگ و پرخط و
خال و زهر او زیاده از مارهای دیگر است و
هیچ تریاقی به زهر او مقاومت نکند.
(جهانگیری) (برهان). ماری که سرش چون ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ گُ زَ / زِ ] (اِ) گرز که عربان عمود
گویند. (برهان):
چو من گرزهٔ سرگرای آورم
سرانتان همه زیر پای آورم.فردوسی.
خنجر بیست منی گرزهٔ پنجاه منی
کس جز او کار نبسته ست مگر رستم زر.
فرخی.
ارزنی باشد به پیش ...
گویند. (برهان):
چو من گرزهٔ سرگرای آورم
سرانتان همه زیر پای آورم.فردوسی.
خنجر بیست منی گرزهٔ پنجاه منی
کس جز او کار نبسته ست مگر رستم زر.
فرخی.
ارزنی باشد به پیش ...