Lahy - لحی
Lahy - لحی maddesi sözlük listesi
لحی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لِ حا / لُ حا ] (ع اِ) جِ لحیة. (منتهی
الارب). رجوع به لحیة شود.
الارب). رجوع به لحیة شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ حْ یْ ] (ع اِ) جای ریش از مردم و
جز آن. هما لحیان، اَلْحٍ علی اَفْعُلٍ جمع، الا
انهم کسروا الحاء لتسلم الیاء و جمع الکثیر
لحی علی فعول مثل ظبی و دلی. (منتهی
الارب). جای ریش در ...
جز آن. هما لحیان، اَلْحٍ علی اَفْعُلٍ جمع، الا
انهم کسروا الحاء لتسلم الیاء و جمع الکثیر
لحی علی فعول مثل ظبی و دلی. (منتهی
الارب). جای ریش در ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لَ حْ یْ ] (ع مص) پوست از درخت باز
کردن. (منتهی الارب). پوست از چوب باز
کردن. (تاج المصادر). || نکوهش و ملامت
کردن. (تاج المصادر) (زوزنی). نکوهیدن.
(منتهی الارب). لحی اللََّه فلاناً؛ زشت روی کند
و ...
کردن. (منتهی الارب). پوست از چوب باز
کردن. (تاج المصادر). || نکوهش و ملامت
کردن. (تاج المصادر) (زوزنی). نکوهیدن.
(منتهی الارب). لحی اللََّه فلاناً؛ زشت روی کند
و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ حا ] (اِخ) (بمدّ نیز آید، یعنی لحاء)
رودباری است به مدینه. (منتهی الارب).
رودباری است به مدینه. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) (الواره) (؟) موضعی است در
نصیب یهودا در میان حدود فلسطیان و صخرهٔ
عیطم واقع است. (داود ۱۵؛۸ -۲۰) و دور
نیست که همان بیت کلیا یا عیون قاره باشد.
(قاموس کتاب مقدس).
نصیب یهودا در میان حدود فلسطیان و صخرهٔ
عیطم واقع است. (داود ۱۵؛۸ -۲۰) و دور
نیست که همان بیت کلیا یا عیون قاره باشد.
(قاموس کتاب مقدس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ لُ حَ یْ ی ] (اِخ) ربیعةبن حارثةبن
عمروبن عامر. زرکلی در الاعلام گوید:
لحی بن حارثةبن عمرو مزیقیاء من الازد،
جدی جاهلی است. و گویند نام او ربیعة و
لحی لقب اوست و او پدر عمرو باشد که
خزاعه از ...
عمروبن عامر. زرکلی در الاعلام گوید:
لحی بن حارثةبن عمرو مزیقیاء من الازد،
جدی جاهلی است. و گویند نام او ربیعة و
لحی لقب اوست و او پدر عمرو باشد که
خزاعه از ...