Muhallî - محلی
Muhallî - محلی maddesi sözlük listesi
محلی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حَ لْ لا ] (ع ص) آراسته شده و
زینت داده شدهٔ با زیور. (ناظم الاطباء).
آراسته شده و زیورداده شده. (غیاث) (از
منتهی الارب): مرصع به زر و گوهر و
محلی به لآلی و جوهر. (سندبادنامه
ص ۳۱۳). ...
زینت داده شدهٔ با زیور. (ناظم الاطباء).
آراسته شده و زیورداده شده. (غیاث) (از
منتهی الارب): مرصع به زر و گوهر و
محلی به لآلی و جوهر. (سندبادنامه
ص ۳۱۳). ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ حَ لْ لی ] (ع ص) کسی که زینت
میکند قبضه و غلاف شمشیر را. رجوع به
تحلیه شود. - شیرین کننده. (ناظم الاطباء).
شیرین گرداننده. (آنندراج). رجوع به احلاء و
تحلیة شود. ...
میکند قبضه و غلاف شمشیر را. رجوع به
تحلیه شود. - شیرین کننده. (ناظم الاطباء).
شیرین گرداننده. (آنندراج). رجوع به احلاء و
تحلیة شود. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ ] (ع ص) آرایش کنندهٔ چشمها.
رجوع به احلاء شود. - کسی که چیزی را
شیرین می کند. (ناظم الاطباء).
شیرین گرداننده. - شیرین یابنده چیزی را.
(آنندراج). رجوع به احلاء و ...
رجوع به احلاء شود. - کسی که چیزی را
شیرین می کند. (ناظم الاطباء).
شیرین گرداننده. - شیرین یابنده چیزی را.
(آنندراج). رجوع به احلاء و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حَ لْ لی ] (ص نسبی) منسوب به
محل. - منسوب به حرم سرا.
- خواجه سرا. (ناظم الاطباء).
محل. - منسوب به حرم سرا.
- خواجه سرا. (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حَ لْ لی ی ] (ص نسبی) منسوب به
محله است و آن غیر از المحلةالکبری به
مصر می باشد. (از تاج العروس).
محله است و آن غیر از المحلةالکبری به
مصر می باشد. (از تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حَ لْ لی ی ] (اِخ) حسین بن محمد
محلی شافعی (مقریزی در خطط نام او را
حسن ضبط کرده است) فقیه و ریاضی دان. او
راست: کتابی در فقه بر مبنای مذهب شافعی و
فتح رب البریة علی متن السخاویة ...
محلی شافعی (مقریزی در خطط نام او را
حسن ضبط کرده است) فقیه و ریاضی دان. او
راست: کتابی در فقه بر مبنای مذهب شافعی و
فتح رب البریة علی متن السخاویة ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حَ لْ لی ی ] (اِخ) عبدالرحمن بن
سلیمان محلی شافعی متولد در محلةالکبری
و متوفی در ۱۰۹۷ هـ . ق. او راست: حاشیهٔ بر
تفسیر بیضاوی. (از تاج العروس).
سلیمان محلی شافعی متولد در محلةالکبری
و متوفی در ۱۰۹۷ هـ . ق. او راست: حاشیهٔ بر
تفسیر بیضاوی. (از تاج العروس).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ حَ لْ لی ی ] (اِخ) محمدبن احمدبن
ابراهیم بن احمد شافعی محلی، مکنی به
ابوعبداللََّه ملقب به جلال الدین معروف به
جلال محلی و جلال الدین محلی. رجوع به
جلال الدین محلی شود.
ابراهیم بن احمد شافعی محلی، مکنی به
ابوعبداللََّه ملقب به جلال الدین معروف به
جلال محلی و جلال الدین محلی. رجوع به
جلال الدین محلی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - شیرین گرداننده چیزی را. 2 - شیرین یابنده .
Muhallî - محلی diğer yazımlar
Sıradaki maddeler