Mütemmim - متمم
Mütemmim - متمم maddesi sözlük listesi
متمم Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Türkçe sözlük
tamamlayıcı; tümler
Arapça - Türkçe sözlük
مُتَمِّم
1. tamamlayıcı
Anlamı: tamam duruma getiren
2. tümler
Anlamı: tümleyen
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ مْ مَ ] (ع ص) تمام در تمام.
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
(منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ مْ مِ ] (ع ص) تمام کننده. (غیاث)
(آنندراج) (از منتهی الارب). تمام کننده و به
انجام رساننده و کامل کننده. (از ناظم
الاطباء). مکمل. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). ج، متممات. (آنندراج) (غیاث).
(آنندراج) (از منتهی الارب). تمام کننده و به
انجام رساننده و کامل کننده. (از ناظم
الاطباء). مکمل. (یادداشت به خط مرحوم
دهخدا). ج، متممات. (آنندراج) (غیاث).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مُ تَ مْ مَ ] (اِخ) ابن نویرةبن جمرةبن
شداد الیربوعی التمیمی، مکنی به ابونهشل
شاعر بزرگ و صحابی و از اشراف قوم
خویش بوده است و در دوران جاهلیت و
اسلام شهرت داشت. مردی کوتاه قد و اعور
بود ...
شداد الیربوعی التمیمی، مکنی به ابونهشل
شاعر بزرگ و صحابی و از اشراف قوم
خویش بوده است و در دوران جاهلیت و
اسلام شهرت داشت. مردی کوتاه قد و اعور
بود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(مُ تَ مِّ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - تمام کنندة چیزی ، کامل کننده . 2 - در دستور زبان
کلمه ای که همراه حرف اضافه می آید و به فعل یا به صفت نسبت داده می شود. 3 - در
ریاضی به هر یک از دو زاویه ای که مجموع اندازه های آن 90 درجه باشد. 4 - دنباله ،
بقیه .
کلمه ای که همراه حرف اضافه می آید و به فعل یا به صفت نسبت داده می شود. 3 - در
ریاضی به هر یک از دو زاویه ای که مجموع اندازه های آن 90 درجه باشد. 4 - دنباله ،
بقیه .
Arapça - Fransızca sözlük Metni çevir
مُتَمِّمٌ
[mu'tamːim]
adj
مُكَمِّلٌ qui complète
◊
جَمالُ العُنُقِ مُتَمِّمٌ لِجَمالِ الوَجْهِ — La beauté du cou complète la beauté du visage.
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُتَمّم: مُكَمّل
completed, concluded, finished, wound up, finalized, terminated; consummated, perfected, rounded off; rounded out; executed, carried out, accomplished, achieved; supplemented, complemented; complete, full, whole, total, integral, entire, perfect, consummate
Arapça - İngilizce sözlük Metni çevir
مُتَمّم: مُكَمّل
complementary, integral, supplementary; completing, concluding, finishing, perfecting, consummating, consummative
Mütemmim - متمم diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler