Merî - مرئی
Merî - مرئی maddesi sözlük listesi
مرئی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ئی ی ] (ع ص) دیده شده. (غیاث
اللغات). نمایان. هویدا. هر چیزی که دیده
می شود. (ناظم الاطباء). پدیدار. ظاهر.
(فرهنگ فارسی معین).
- مرئی شدن؛ مرئی گشتن. مرئی گردیدن.
نمایان شدن. به چشم ...
اللغات). نمایان. هویدا. هر چیزی که دیده
می شود. (ناظم الاطباء). پدیدار. ظاهر.
(فرهنگ فارسی معین).
- مرئی شدن؛ مرئی گشتن. مرئی گردیدن.
نمایان شدن. به چشم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ آ ] (ع اِ) منظر. (یادداشت مؤلف).
جائی که در آن چیزی دیده شود. (فرهنگ
فارسی معین). مَرأی ََ. منظر. (از اقرب الموارد).
- در مرئی و منظر؛ در دیدگاه و نظرگاه. در
برابر چشم ...
جائی که در آن چیزی دیده شود. (فرهنگ
فارسی معین). مَرأی ََ. منظر. (از اقرب الموارد).
- در مرئی و منظر؛ در دیدگاه و نظرگاه. در
برابر چشم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ مَ ئی ی ] (ع اِ) انسانیت. مردی.
(ناظم الاطباء). رجوع به مرء شود. || (ص
نسبی) منسوب به امرؤالقیس نام
امرؤالقیس بن حجر که نسبت بدان مرقسی
است. (یادداشت مؤلف).
(ناظم الاطباء). رجوع به مرء شود. || (ص
نسبی) منسوب به امرؤالقیس نام
امرؤالقیس بن حجر که نسبت بدان مرقسی
است. (یادداشت مؤلف).
Merî - مرئی diğer yazımlar
Sıradaki maddeler
Latin göre sıradaki maddeler