Vâsıt - واسط
Vâsıt - واسط maddesi sözlük listesi
واسط Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (ع ص) نشیننده در میان قوم.
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || آن که
برای ازدواج خواستگاری میکند و میانجی
برای خواستگاری. (ناظم الاطباء). || (اِ)
واسط الکور؛ پیش پالان. ...
(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || آن که
برای ازدواج خواستگاری میکند و میانجی
برای خواستگاری. (ناظم الاطباء). || (اِ)
واسط الکور؛ پیش پالان. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) شهری بزرگ است به
عراق و به دو نیمه است و دجله به میان وی
همی رود بر وی جسری است و اندر هر دو
نیمه منبر است و بنای وی حجاج بن یوسف
کرده است ...
عراق و به دو نیمه است و دجله به میان وی
همی رود بر وی جسری است و اندر هر دو
نیمه منبر است و بنای وی حجاج بن یوسف
کرده است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی به خابور. (منتهی
الارب). دهی است به خابور نزدیک قرقیسا.
(از معجم البلدان).
الارب). دهی است به خابور نزدیک قرقیسا.
(از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) شهری در اندلس و از آن
شهر است ابوعمرو احمدبن ثابت. (منتهی
الارب). شهرکی است به اندلس از اعمال قیره.
(معجم البلدان). حمداللََّه مستوفی دربارهٔ
غاری که در کوههای آن است افسانه ای
آورده است. رجوع شود ...
شهر است ابوعمرو احمدبن ثابت. (منتهی
الارب). شهرکی است به اندلس از اعمال قیره.
(معجم البلدان). حمداللََّه مستوفی دربارهٔ
غاری که در کوههای آن است افسانه ای
آورده است. رجوع شود ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی به بلخ که محمدبن
محمدبن ابراهیم و بشیربن میمون محدث از
آنجا هستند. (منتهی الارب). دهی است
مشهور به بلخ که محمدبن ابراهیم الواسطی و
نوربن محمدبن علی الواسطی و بشیربن
میمون ابوصیفی بدانجا منسوبند. (معجم ...
محمدبن ابراهیم و بشیربن میمون محدث از
آنجا هستند. (منتهی الارب). دهی است
مشهور به بلخ که محمدبن ابراهیم الواسطی و
نوربن محمدبن علی الواسطی و بشیربن
میمون ابوصیفی بدانجا منسوبند. (معجم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی به یمن. (منتهی
الارب). موضعی است به یمن در سواحل زبید
نزدیک عنبره و علی بن مهدی که بر یمن
استیلا یافت از آنجا است. (معجم البلدان).
الارب). موضعی است به یمن در سواحل زبید
نزدیک عنبره و علی بن مهدی که بر یمن
استیلا یافت از آنجا است. (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی به حلب و نزدیک
آن دهی است دیگر که آن را کوفه نامند.
(منتهی الارب). دهی است به حلب نزدیک
بزاعة و نزد آنان مشهور است و نزدیک بدان
دهی است که آن را کوفه ...
آن دهی است دیگر که آن را کوفه نامند.
(منتهی الارب). دهی است به حلب نزدیک
بزاعة و نزد آنان مشهور است و نزدیک بدان
دهی است که آن را کوفه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی است به فرج از
نواحی موصل بین مرق و عین الرصد یا بین
مرق و مجاهدیه. (معجم البلدان).
نواحی موصل بین مرق و عین الرصد یا بین
مرق و مجاهدیه. (معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) موضعی است مر
بنی تمیم را. (منتهی الارب). عمرانی گوید
مواضعی است در بلاد بنی تمیم. و در بیت
ذوالرمه آمده است. (از معجم البلدان).
بنی تمیم را. (منتهی الارب). عمرانی گوید
مواضعی است در بلاد بنی تمیم. و در بیت
ذوالرمه آمده است. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) منزلی است از بنی قشیر.
(منتهی الارب). از منازل بنی قشیر است. (از
معجم البلدان).
(منتهی الارب). از منازل بنی قشیر است. (از
معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی به دجیل. (منتهی
الارب). قریه ای است به دجیل در سه
فرسنگی بغداد. (از معجم البلدان).
الارب). قریه ای است به دجیل در سه
فرسنگی بغداد. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی است نزدیک مکه از
وادی نخله. (منتهی الارب). و قریه ای است
بین بطن مرّ و وادی نخله و آن را نخلستان
است. (از معجم البلدان).
وادی نخله. (منتهی الارب). و قریه ای است
بین بطن مرّ و وادی نخله و آن را نخلستان
است. (از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی است در حلهٔ مزیدیه
که ابوالنجم عیسی بن فاتک منسوب بدانجا
است. (منتهی الارب). دهکده ای است نزدیک
مطیرآباد در حلهٔ بنی مزیدیه که واسط مرزآباد
نامیده میشده است و ابوعبداللََّه احمداواسطی
و ابوالنجم عیسی بن ...
که ابوالنجم عیسی بن فاتک منسوب بدانجا
است. (منتهی الارب). دهکده ای است نزدیک
مطیرآباد در حلهٔ بنی مزیدیه که واسط مرزآباد
نامیده میشده است و ابوعبداللََّه احمداواسطی
و ابوالنجم عیسی بن ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی است در طوس و آن
را واسط الیهود نیز نامند و محمدبن حسین
واعظ فرضی منسوب به آن است. (از منتهی
الارب).
را واسط الیهود نیز نامند و محمدبن حسین
واعظ فرضی منسوب به آن است. (از منتهی
الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) کوهی است بر سر راه
منی که گدایان در آنجا می نشینند. (از معجم
البلدان). در اسفل حمیره العقیه میان مأزمین
که مساکین قصد آنجا می کنند. (منتهی
الارب). یا واسط نام دو کوه است ...
منی که گدایان در آنجا می نشینند. (از معجم
البلدان). در اسفل حمیره العقیه میان مأزمین
که مساکین قصد آنجا می کنند. (منتهی
الارب). یا واسط نام دو کوه است ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) جاییست در مکه و گویند
در پایین جمرة العقبه بین مأزمین واقع است.
(از معجم البلدان).
در پایین جمرة العقبه بین مأزمین واقع است.
(از معجم البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ سِ ] (اِخ) دهی است به نهرالملک.
(منتهی الارب). دهی در ساحل نهرالملک که
وقف به بیمارستان عضدی و در چهار
فرسخی بغداد واقع بوده است. (معجم
البلدان).
(منتهی الارب). دهی در ساحل نهرالملک که
وقف به بیمارستان عضدی و در چهار
فرسخی بغداد واقع بوده است. (معجم
البلدان).