Herâs - هراس
Herâs - هراس maddesi sözlük listesi
هراس Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ ] (اِ) به معنی ترس و بیم باشد.
(برهان). بیم. ترس. باک. پروا. اندیشه. رعب.
خوف. (یادداشت به خط مؤلف):
دگر هر که با مردم ناسپاس
کند نیکویی ماند اندر هراس.فردوسی.
دو نرگس چو نر آهو اندر هراس
دو گیسو ...
(برهان). بیم. ترس. باک. پروا. اندیشه. رعب.
خوف. (یادداشت به خط مؤلف):
دگر هر که با مردم ناسپاس
کند نیکویی ماند اندر هراس.فردوسی.
دو نرگس چو نر آهو اندر هراس
دو گیسو ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ ] (ع ص) شیر سخت اندام
بسیارخوار. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد).
بسیارخوار. (منتهی الارب) (از
اقرب الموارد).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ رْ را ] (ع ص) هریسه ساز.
(منتهی الارب). هلیم پز و هریسه پز.
(یادداشت مؤلف). سازنده و فروشندهٔ هریسه.
(اقرب الموارد). || شیر درشت سخت
خورنده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
رجوع به هُراس شود.
(منتهی الارب). هلیم پز و هریسه پز.
(یادداشت مؤلف). سازنده و فروشندهٔ هریسه.
(اقرب الموارد). || شیر درشت سخت
خورنده. (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
رجوع به هُراس شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هَ ] (ع اِ) درختی خاردار که بارش
مانند کنار است و واحد آن هراسة است و
عبارت اللسان چنین است: درختی که
خارهای درشت دارد. (از اقرب الموارد).
درختی است خاردار، بر آن شبیه کنار.
(منتهی الارب).
مانند کنار است و واحد آن هراسة است و
عبارت اللسان چنین است: درختی که
خارهای درشت دارد. (از اقرب الموارد).
درختی است خاردار، بر آن شبیه کنار.
(منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ هُ ] (اِخ) شاعر معروف رومی که
میان سالهای ۶۵ تا ۸ ق. م. زیسته است. (از
وبستر زبان امریکایی). کینتوس هراسیوس
فلاکوس شاعر غزلسرای روم که در سبک
طنز انتقادی نیز دست داشت. فرزند یکی از
نجبای ...
میان سالهای ۶۵ تا ۸ ق. م. زیسته است. (از
وبستر زبان امریکایی). کینتوس هراسیوس
فلاکوس شاعر غزلسرای روم که در سبک
طنز انتقادی نیز دست داشت. فرزند یکی از
نجبای ...
Farsça - Lehçe sözlük Metni çevir
alarm; alarmować; alarmowy; aresztowanie; bać; bojaźń; lęk; niepokoić; obawa; oszołomienie; pojęcie; pojętność; popłoch; postrzeganie; przestrach; strach; trwoga; zaalarmować; zaniepokojenie; zrozumienie