ispehped - اسپهبد
ispehped - اسپهبد maddesi sözlük listesi
اسپهبد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ پَ بَ ] (ص مرکب، اِ مرکب)
سپاهبد. سپهبد. سردار. (برهان). سپهسالار.
(غیاث). فرمانده لشکر. سردار لشکر.
(جهانگیری). خداوند لشکر. امیرالجیش.
معرب آن اسفهبد (برهان) و اصفهبد:
دگر روز گشتاسب با موبدان
ردان و بزرگان و اسپهبدان
نشست و سگالید از هر ...
سپاهبد. سپهبد. سردار. (برهان). سپهسالار.
(غیاث). فرمانده لشکر. سردار لشکر.
(جهانگیری). خداوند لشکر. امیرالجیش.
معرب آن اسفهبد (برهان) و اصفهبد:
دگر روز گشتاسب با موبدان
ردان و بزرگان و اسپهبدان
نشست و سگالید از هر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ پَ بَ ] (اِخ) ناحیه ای از
طبرستان و شاید بجهت انتساب به
حکمرانان آن ناحیت به این نام نامیده شده
باشد. (مرآت البلدان).
طبرستان و شاید بجهت انتساب به
حکمرانان آن ناحیت به این نام نامیده شده
باشد. (مرآت البلدان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ اِ پَ بَ ] (اِخ) ابن اسفار. یاقوت در
معجم الادباء (چ مارگلیوث ج ۲ ص ۳۰۸) نام
او را در زمرهٔ ابناء ملوک و امرا و قواد یاد کند
و مارگلیوث گوید: گمان برم اسفار دیلمی
باشد که نام ...
معجم الادباء (چ مارگلیوث ج ۲ ص ۳۰۸) نام
او را در زمرهٔ ابناء ملوک و امرا و قواد یاد کند
و مارگلیوث گوید: گمان برم اسفار دیلمی
باشد که نام ...
ispehped - اسپهبد diğer yazımlar
Sıradaki maddeler