bazı - باضع
bazı - باضع maddesi sözlük listesi
باضع Arapça ve farsça anlamları
Arapça - Arapça sözlük Metni çevir
معجم اللغة العربية المعاصرة
باضعَ يباضع، مباضعةً، فهو مُباضِع، والمفعول مُباضَع
• باضَع الزَّوْجةَ: باشَرها، لامَسها، وَطِئَها، جامعها.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضِ ] (ع اِ) دلال شتران. (منتهی
الارب) (آنندراج). || حمال متاع مردمان.
(منتهی الارب) (آنندراج). کسی که کالای
قبیله را حمل میکند، چنانکه گویند: جاء
باضع الحی. (ازاقرب الموارد). || (ص)
شمشیربران. ...
الارب) (آنندراج). || حمال متاع مردمان.
(منتهی الارب) (آنندراج). کسی که کالای
قبیله را حمل میکند، چنانکه گویند: جاء
باضع الحی. (ازاقرب الموارد). || (ص)
شمشیربران. ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ضِ ] (اِخ) موضعی است بساحل
دریای یمن یا جزیره ای است در آن. (منتهی
الارب) (آنندراج). یاقوت گوید: جزیره ای
است در دریای یمن (بحراحمر). عبداللََّه و
عبیداللََّه پسران مروان بن حمار آخرین خلیفهٔ
اموی هنگامیکه به نوبه رفته ...
دریای یمن یا جزیره ای است در آن. (منتهی
الارب) (آنندراج). یاقوت گوید: جزیره ای
است در دریای یمن (بحراحمر). عبداللََّه و
عبیداللََّه پسران مروان بن حمار آخرین خلیفهٔ
اموی هنگامیکه به نوبه رفته ...