balan - بالان
balan - بالان maddesi sözlük listesi
بالان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(نف) نموکننده. (انجمن آرای
ناصری). بالنده. (آنندراج). که در حال بالیدن
بود. (از فرهنگ رشیدی). نامی. نامیه.
(یادداشت مؤلف). بالاشونده. (فرهنگ لغات
شاهنامه). بلندشونده. (ناظم الاطباء) (فرهنگ
نظام). مترعرع :
سرو بالان شمایم سر بالین مرا
تازه دارید به نم کابر ...
ناصری). بالنده. (آنندراج). که در حال بالیدن
بود. (از فرهنگ رشیدی). نامی. نامیه.
(یادداشت مؤلف). بالاشونده. (فرهنگ لغات
شاهنامه). بلندشونده. (ناظم الاطباء) (فرهنگ
نظام). مترعرع :
سرو بالان شمایم سر بالین مرا
تازه دارید به نم کابر ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) تلهٔ جانوران. (برهان قاطع)
(فرهنگ رشیدی) (فرهنگ لغات شاهنامه)
(انجمن آرای ناصری). تله ای که بدان
جانوران گیرند. (ناظم الاطباء). صاحب
انجمن آرا گوید: از اینجاست کسی که مجرب
در امور باشد و به مصائب گرفتار شود او را
گرگ بالان ...
(فرهنگ رشیدی) (فرهنگ لغات شاهنامه)
(انجمن آرای ناصری). تله ای که بدان
جانوران گیرند. (ناظم الاطباء). صاحب
انجمن آرا گوید: از اینجاست کسی که مجرب
در امور باشد و به مصائب گرفتار شود او را
گرگ بالان ...
balan - بالان diğer yazımlar
Sıradaki maddeler