bıhred - بخرد
bıhred - بخرد maddesi sözlük listesi
بخرد Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ خِ رَ ] (ص مرکب) بِخْرَد. باخرد.
خردمند:
نصرت به دین کن ای بخرد مر خدای را
گر بایدت که بهره بیابی ز نصرتش.
ناصرخسرو.
چو مردم بخرد آبروی را همه سال
به کُرْه بندهٔ اینیم و چاکر آنیم.
مسعودسعد ...
خردمند:
نصرت به دین کن ای بخرد مر خدای را
گر بایدت که بهره بیابی ز نصرتش.
ناصرخسرو.
چو مردم بخرد آبروی را همه سال
به کُرْه بندهٔ اینیم و چاکر آنیم.
مسعودسعد ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ رَ ] (اِ) هوش. عقل. شعور. (ناظم
الاطباء). بدین معنی در فرهنگهای دیگر دیده
نشد.
الاطباء). بدین معنی در فرهنگهای دیگر دیده
نشد.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ بِ رَ ] (ص مرکب) خردمند.
صاحب عقل. گویا در اصل باخرد بوده مخفف
گشته حرکت باء هم مبدل گشت. با فتح باء هم
صحیح است. (فرهنگ نظام). هوشیار. (غیاث
اللغات). هوشمند. صاحب ادراک. خبردار.
(ناظم الاطباء). عاقل. ...
صاحب عقل. گویا در اصل باخرد بوده مخفف
گشته حرکت باء هم مبدل گشت. با فتح باء هم
صحیح است. (فرهنگ نظام). هوشیار. (غیاث
اللغات). هوشمند. صاحب ادراک. خبردار.
(ناظم الاطباء). عاقل. ...