birov - بیرو
birov - بیرو maddesi sözlük listesi
بیرو Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(اِ) پیرو. کیسه و خریطهٔ زر و پول و غیر
آن. (برهان). کیسه و خریطه را گویند که در آن
زر و امثال آن نهند. (انجمن آرا) (از آنندراج)
(از ناظم الاطباء). رجوع به پیرو شود.
آن. (برهان). کیسه و خریطه را گویند که در آن
زر و امثال آن نهند. (انجمن آرا) (از آنندراج)
(از ناظم الاطباء). رجوع به پیرو شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ص مرکب) (از: بی +رو) بیشرم. پررو.
کنایه از مردم بی انفعال و بی آزرم و کسی که
سخنان ناخوش به روی کسی میگوید.
(برهان) (ناظم الاطباء). کنایه از مردم بی
انفعال و آزرم که سخنان ناخوش بر روی ...
کنایه از مردم بی انفعال و بی آزرم و کسی که
سخنان ناخوش به روی کسی میگوید.
(برهان) (ناظم الاطباء). کنایه از مردم بی
انفعال و آزرم که سخنان ناخوش بر روی ...