teraşe - تراشه
teraşe - تراشه maddesi sözlük listesi
تراشه Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تَ شَ / شِ ] (اِ) (از: تراش +ه،
پسوند نسبت) تراشیده شده و آنچه از تراش
برآمده باشد. (از برهان). آنچه از تراشیدن
چیزی بهم رسد چون تراشهٔ چوب و تراشهٔ
قلم و تراشهٔ خربزه و مانند آن. (آنندراج).
آنچه ...
پسوند نسبت) تراشیده شده و آنچه از تراش
برآمده باشد. (از برهان). آنچه از تراشیدن
چیزی بهم رسد چون تراشهٔ چوب و تراشهٔ
قلم و تراشهٔ خربزه و مانند آن. (آنندراج).
آنچه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تْرا / تِ شِ ] (فرانسوی، اِ)
آلت
تنفس حیوانات. این کلمه در بعضی کتب
علمی زبان فارسی آمده: و دیگری کشتن
لارو است و چون در این مرحله تنفس
بواسطهٔ تراشه هائی که بتوسط سوراخها در
سطح ...
آلت
تنفس حیوانات. این کلمه در بعضی کتب
علمی زبان فارسی آمده: و دیگری کشتن
لارو است و چون در این مرحله تنفس
بواسطهٔ تراشه هائی که بتوسط سوراخها در
سطح ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(تَ ش ِ) (اِ.) 1 - تراشیده شده ، براده . 2 - قاچ (هندوانه یا خربزه ). 3 - قطعة
کوچکی از سیلیس با مدارهای الکتریکی مجتمع که در ساخت رایانه ها به کار رود. (فره
).
کوچکی از سیلیس با مدارهای الکتریکی مجتمع که در ساخت رایانه ها به کار رود. (فره
).