tırban - تربان
tırban - تربان maddesi sözlük listesi
تربان Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تِ ] (ع اِ) جِ تُراب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد).
رجوع به تُراب شود.
رجوع به تُراب شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ ] (اِخ) نام وادیی است میان
ذات الجیش و مَلَل و السیالة، آبهای فراوانی
دارد. رسول خدا در غزوهٔ بدر بدانجا فرودآمد
و منزل عروةبن اذینة شاعر کلابی بدانجا بود.
کثیر راست :
... و قد مرت علی تربان ...
ذات الجیش و مَلَل و السیالة، آبهای فراوانی
دارد. رسول خدا در غزوهٔ بدر بدانجا فرودآمد
و منزل عروةبن اذینة شاعر کلابی بدانجا بود.
کثیر راست :
... و قد مرت علی تربان ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ تُ ] (اِخ) این نام در شعر متنبی
آمده، شارحان دیوان نویسند: جایی است در
عراق، و این قول اشتباه است و صحیح این
است که نام نقبی است پیش از حسمی از
جانب مصر، و نصر گوید ناحیتی است ...
آمده، شارحان دیوان نویسند: جایی است در
عراق، و این قول اشتباه است و صحیح این
است که نام نقبی است پیش از حسمی از
جانب مصر، و نصر گوید ناحیتی است ...