sıggıf - ثقیف
sıggıf - ثقیف maddesi sözlük listesi
ثقیف Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ثِ ق ق ] (ع ص) سخت ترش و تیز.
دژن: خلّ ثقیف؛ سرکهٔ سخت ترش. سرکهٔ
چون الماس.
دژن: خلّ ثقیف؛ سرکهٔ سخت ترش. سرکهٔ
چون الماس.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ثَ ] (اِخ) نام قبیله ای است که بزعم
خود از عرب باشند لکن در حقیقت از بقایای
قوم ثمودند که اقدم از عرب است. (سمعانی).
|| پدر قبیله ای از هوازِن نام
اوقسیّ
بن
...
خود از عرب باشند لکن در حقیقت از بقایای
قوم ثمودند که اقدم از عرب است. (سمعانی).
|| پدر قبیله ای از هوازِن نام
اوقسیّ
بن
...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ثَ ] (اِخ) فقید ثقیف، گم شدهٔ ثقیف.
در اول اسلام به طائف دو برادر بودند یکی از
آن دو زنی از بنی کنة کرد و سپس به سفری
شد و زن خویش به برادر سپرد قضا را روزی
چشم ...
در اول اسلام به طائف دو برادر بودند یکی از
آن دو زنی از بنی کنة کرد و سپس به سفری
شد و زن خویش به برادر سپرد قضا را روزی
چشم ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(ثَ) [ ع . ] (ص .) 1 - زیرک ، چالاک . 2 - ماهر، حاذق . 3 - نام یکی از قبایل عرب
ساکن بین طائف و مکه .
ساکن بین طائف و مکه .