Kusayr - قصیر
Kusayr - قصیر maddesi sözlük listesi
قصیر Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (ع ص) کوتاه. (اقرب الموارد)
(منتهی الارب):
پیراهن قصیر بود زشت بر طویل
پیراهن طویل بود زشت بر قصیر.منوچهری.
هزار جامهٔ معنی که من براندازم
به قامتی که تو داری قصیر می آید.سعدی.
قامت زیبای سرو کاینهمه وصفش ...
(منتهی الارب):
پیراهن قصیر بود زشت بر طویل
پیراهن طویل بود زشت بر قصیر.منوچهری.
هزار جامهٔ معنی که من براندازم
به قامتی که تو داری قصیر می آید.سعدی.
قامت زیبای سرو کاینهمه وصفش ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) (یوم الـ ...) روزی است
تاریخی برای مختار و یاران وی. رجوع به
مجمع الامثال میدانی شود.
تاریخی برای مختار و یاران وی. رجوع به
مجمع الامثال میدانی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ صَ ] (اِخ) تصغیر قصر. شهری
است به کنار دریای یمن از دشت مصر. و
نزدیک عیذاب قرار دارد و میان آن و قوص
پنج روز و میان آن و عیذاب هشت روز
مسافت است و لنگرگاه کشتی های ...
است به کنار دریای یمن از دشت مصر. و
نزدیک عیذاب قرار دارد و میان آن و قوص
پنج روز و میان آن و عیذاب هشت روز
مسافت است و لنگرگاه کشتی های ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ صَ ] (اِخ) جزیره ای است کوچک
نزدیک جزیرهٔ هنگام، و در آن است مقام
ابدال. (منتهی الارب).
نزدیک جزیرهٔ هنگام، و در آن است مقام
ابدال. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قُ صَ ] (اِخ) نام یکی از توابع قرطبه
است. رجوع به الحلل السندسیه ج ۱ ص ۱۱۶
و ۲۰۵ و رجوع به قصیر عطیه شود.
است. رجوع به الحلل السندسیه ج ۱ ص ۱۱۶
و ۲۰۵ و رجوع به قصیر عطیه شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) ابن سعد. همنشین جذیمة
الابرش است. رجوع به قصیر لخمی شود.
الابرش است. رجوع به قصیر لخمی شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) احمدبن محمدبن بکربن
خالدبن یزید نیشابوری، مکنی به ابوالعباس.
از محدثان است. وی از پدرش و اسماعیل بن
موسی و جز ایشان روایت شنیده و از او
موسی بن هارون حافظ و محمدبن مخلد و
ابن سماک و ...
خالدبن یزید نیشابوری، مکنی به ابوالعباس.
از محدثان است. وی از پدرش و اسماعیل بن
موسی و جز ایشان روایت شنیده و از او
موسی بن هارون حافظ و محمدبن مخلد و
ابن سماک و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) ربیعةبن یزید دمشقی، مکنی
به ابوسعید. از تابعان است که از واثلةبن اسقع
و ابوادریس خولانی روایت کند و از او
اوزاعی و مردم شام روایت دارند. وی در
دوران هشام بن عبدالملک با کلثوم بن عیاض ...
به ابوسعید. از تابعان است که از واثلةبن اسقع
و ابوادریس خولانی روایت کند و از او
اوزاعی و مردم شام روایت دارند. وی در
دوران هشام بن عبدالملک با کلثوم بن عیاض ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) عمران بن مسلم منفری
بصری، مکنی به ابوبکر. از راویان است. وی
از ابورجاء عطاردی و حسن و ابن سیرین
روایت دارد و از او شعبه و بصریان روایت
کنند. مردی ثقه بوده جز آنکه ...
بصری، مکنی به ابوبکر. از راویان است. وی
از ابورجاء عطاردی و حسن و ابن سیرین
روایت دارد و از او شعبه و بصریان روایت
کنند. مردی ثقه بوده جز آنکه ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) محمدبن حسن نحاس،
مکنی به ابوبکر. از محدثانی است که به بغداد
آمد و از عمربن محمدبن حسن کوفی حدیث
کرد و از ابوبکر اسماعیل روایت دارد. (لباب
الانساب).
مکنی به ابوبکر. از محدثانی است که به بغداد
آمد و از عمربن محمدبن حسن کوفی حدیث
کرد و از ابوبکر اسماعیل روایت دارد. (لباب
الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ قَ ] (اِخ) محمدبن شعیب بن علی
نیشابوری، مکنی به ابوبکر. از راویان است.
وی از ابن راهویه و دیگران روایت شنیده و
ابوالفضل بن ابراهیم نیشابوری از او روایت
کند. (لباب الانساب).
نیشابوری، مکنی به ابوبکر. از راویان است.
وی از ابن راهویه و دیگران روایت شنیده و
ابوالفضل بن ابراهیم نیشابوری از او روایت
کند. (لباب الانساب).
Kusayr - قصیر diğer yazımlar
Sıradaki maddeler