cudey - جدی
cudey - جدی maddesi sözlük listesi
جدی Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ دْ یْ ] (ع اِ) بزغالهٔ نر. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بچهٔ بز نر که
در یکسالگی باشد و مادهٔ آن را عناق گویند.
(اقرب الموارد). بزبچهٔ نر. بزبچه. بزغاله.
(یادداشت مؤلف). ج، اَجدٍ و جِداء و ...
الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). بچهٔ بز نر که
در یکسالگی باشد و مادهٔ آن را عناق گویند.
(اقرب الموارد). بزبچهٔ نر. بزبچه. بزغاله.
(یادداشت مؤلف). ج، اَجدٍ و جِداء و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ دْیْ ] (ع اِ) جِ جِدیَه، به معنی ادرم
زین و پالان. (منتهی الارب). در اقرب
الموارد، جَدی بهمین معنی ضبط شده است.
|| به معنی جدی بفتح جیم [ بزغالهٔ نر ]
در لغت ...
زین و پالان. (منتهی الارب). در اقرب
الموارد، جَدی بهمین معنی ضبط شده است.
|| به معنی جدی بفتح جیم [ بزغالهٔ نر ]
در لغت ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دَ ] (ع اِ) جُدَیّ. جَدی. و آن همان
ستارهٔ معروف است که ریاضی دانان بجهت
امتیاز بین آن و برج جدی آن را بضم جیم و
فتح دال خوانند. (از غیاث اللغات). و آن
مقدمترین و ...
ستارهٔ معروف است که ریاضی دانان بجهت
امتیاز بین آن و برج جدی آن را بضم جیم و
فتح دال خوانند. (از غیاث اللغات). و آن
مقدمترین و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دَی ی ] (ع اِ مصغر) نزد منجمان
همان ستارهٔ جَدی است که بلفظ تصغیر
میخوانند تا با برج فرق داشته باشد. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به جدی شود.
|| مرد بخت مند. (منتهی الارب).
همان ستارهٔ جَدی است که بلفظ تصغیر
میخوانند تا با برج فرق داشته باشد. (منتهی
الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به جدی شود.
|| مرد بخت مند. (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دَی ی ] (اِخ) نام برادر حی و
پدرش اخطب نام داشت. (از شرح قاموس) (از منتهی الارب). وی از طرف برادر خود
حسین بن اخطب، رئیس یهودیان بنی نضیر،
برسالت نزد رسول صلی الله علیه و آله و ...
پدرش اخطب نام داشت. (از شرح قاموس) (از منتهی الارب). وی از طرف برادر خود
حسین بن اخطب، رئیس یهودیان بنی نضیر،
برسالت نزد رسول صلی الله علیه و آله و ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جِ دْ دی ] (ص نسبی) ضد شوخی و
از روی حقیقت و راستی و جداً. (ناظم
الاطباء). منسوب به جد. مقابل مزاح.
از روی حقیقت و راستی و جداً. (ناظم
الاطباء). منسوب به جد. مقابل مزاح.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دْ دی ] (ص نسبی) منسوب به
جده که شهرکی است نزدیک مکه. (از
لباب الانساب).
جده که شهرکی است نزدیک مکه. (از
لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ ] (اِخ) سلیم بیروتی. او راست:
منتخبات. سلیم جدی فقید الادب و الشعر،
مطبوع بیروت. سال درگذشت وی معلوم
نیست. (از معجم المطبوعات).
منتخبات. سلیم جدی فقید الادب و الشعر،
مطبوع بیروت. سال درگذشت وی معلوم
نیست. (از معجم المطبوعات).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دْ دی ] (اِخ) عبدالملک بن
ابراهیم. از رجال جدة که شهرکی است
نزدیک مکه. (از لباب الانساب).
ابراهیم. از رجال جدة که شهرکی است
نزدیک مکه. (از لباب الانساب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دَی ی ] (اِخ) ابن اخطب. رجوع
به جُدَی و امتاع الاسماع ص ۱۷۹ شود.
به جُدَی و امتاع الاسماع ص ۱۷۹ شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دَی ی ] (اِخ) ابن بحتر. از
شاعران عرب است. (از منتهی الارب).
رجوع به جدی بن تدول بن بحتر شود.
شاعران عرب است. (از منتهی الارب).
رجوع به جدی بن تدول بن بحتر شود.
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ دَی ی ] (اِخ) ابن تدول بن بحتر.
از شعراء جاهلی است و جابربن ظالم... از
فرزندان وی از روات است. (از تاج العروس،
ذیل بحتر). در منتهی الارب جدی بن بحتر نام
شاعری ذکر شده. شاید هر دو یک ...
از شعراء جاهلی است و جابربن ظالم... از
فرزندان وی از روات است. (از تاج العروس،
ذیل بحتر). در منتهی الارب جدی بن بحتر نام
شاعری ذکر شده. شاید هر دو یک ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جُ دَ) [ ع . ] (اِ.) ستارة قطبی ، ستاره ای در انتهای دُم خرس کوچک با اختلاف
کمتر از 1 درجه از محل واقعی قطب شمال .میخگاه ، سپاهبد و سپاهبدان هم گفته شده .
کمتر از 1 درجه از محل واقعی قطب شمال .میخگاه ، سپاهبد و سپاهبدان هم گفته شده .
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
(جَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بزغاله ، برج دهم از بروج دوازده گانه . 2 - هزارة
برانگیخته شدن زرتشت .
برانگیخته شدن زرتشت .
Farsça - Azeri sözlük Metni çevir
tuqur(izah: cuqur (< tuğ. cuq) (qapalı. tutlu). sayğar. işinde, sözünde, özünde dayanıqlı, başdaq olan.)