culeyl - جلیل
culeyl - جلیل maddesi sözlük listesi
جلیل Arapça ve farsça anlamları
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (ع ص) کلانسال. (از منتهی
الارب). || بزرگوار (ناظم الاطباء).
بزرگ قدر. (منتهی الارب). آنکه قدر و مرتبهٔ
وی بلند باشد. (ناظم الاطباء). || بزرگ و
عظیم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
الارب). || بزرگوار (ناظم الاطباء).
بزرگ قدر. (منتهی الارب). آنکه قدر و مرتبهٔ
وی بلند باشد. (ناظم الاطباء). || بزرگ و
عظیم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ لَ ] (ع اِ مصغر) مصغر جُل، پرده و
چادر و کجاوه پوش باشد. (برهان):
بر گرد رخش [ سیب ] بر نقطی چند ز بسد
وندر دم او سبز جلیلی ز زمرد.
منوچهری (از حاشیهٔ برهان).
|| ...
چادر و کجاوه پوش باشد. (برهان):
بر گرد رخش [ سیب ] بر نقطی چند ز بسد
وندر دم او سبز جلیلی ز زمرد.
منوچهری (از حاشیهٔ برهان).
|| ...
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جُ لَ ] (اخ) نام شخصی که گربهٔ
بسیار نگاه می داشت. (ناظم الاطباء) (از
برهان).
بسیار نگاه می داشت. (ناظم الاطباء) (از
برهان).
Farsça - Farsça sözlük Metni çevir
[ جَ ] (اِخ) کوهی است در ساحل شام
که سلسلهٔ آن تا نزدیک حمص کشیده شده
است. معاویه متهمان بقتل عثمان بن عفان را
در آنجا بزندان می افکند. ابن فقیه گوید: خانهٔ
نوح نبی در کوه جلیل نزدیک حمص ...
که سلسلهٔ آن تا نزدیک حمص کشیده شده
است. معاویه متهمان بقتل عثمان بن عفان را
در آنجا بزندان می افکند. ابن فقیه گوید: خانهٔ
نوح نبی در کوه جلیل نزدیک حمص ...